جدول جو
جدول جو

معنی دامپزشک - جستجوی لغت در جدول جو

دامپزشک
پزشکی که امراض جانوران را معالجه کند بیطار ستور پزشک
تصویری از دامپزشک
تصویر دامپزشک
فرهنگ لغت هوشیار
دامپزشک
((پِ زِ))
پزشک مخصوص جانوران
تصویری از دامپزشک
تصویر دامپزشک
فرهنگ فارسی معین
دامپزشک
Veterinarian
تصویری از دامپزشک
تصویر دامپزشک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دامپزشک
ветеринар
دیکشنری فارسی به روسی
دامپزشک
Tierarzt
دیکشنری فارسی به آلمانی
دامپزشک
ветеринар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دامپزشک
weterynarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
دامپزشک
兽医
دیکشنری فارسی به چینی
دامپزشک
veterinário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دامپزشک
veterinario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دامپزشک
veterinario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دامپزشک
vétérinaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
دامپزشک
dierenarts
دیکشنری فارسی به هلندی
دامپزشک
dokter hewan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
دامپزشک
طبيبٌ بيطريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
دامپزشک
पशु चिकित्सक
دیکشنری فارسی به هندی
دامپزشک
וֵטֶרִינָר
دیکشنری فارسی به عبری
دامپزشک
獣医
دیکشنری فارسی به ژاپنی
دامپزشک
수의사
دیکشنری فارسی به کره ای
دامپزشک
veteriner
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
دامپزشک
daktari wa mifugo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
دامپزشک
สัตวแพทย์
دیکشنری فارسی به تایلندی
دامپزشک
পশুচিকিৎসক
دیکشنری فارسی به بنگالی
دامپزشک
جانوروں کا ڈاکٹر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دامپزشکی
تصویر دامپزشکی
معالجه امراض جانوران بیطاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دام پزشک
تصویر دام پزشک
پزشکی که بیماری جانوران، به ویژه چهارپایان را درمان می کند و برای این کار دورۀ دانشگاهی دیده است، بیطار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دام پزشکی
تصویر دام پزشکی
شغل و عمل دامپزشک، بیطره، محلی که در آن دربارۀ امراض جانوران مطالعه و تحقیق می کنند مثلاً دانشکدۀ دامپزشکی، رشته ای دانشگاهی که روش معالجۀ جانوران بیمار را تعلیم داده و دام پزشک تربیت می کند
فرهنگ فارسی عمید