جدول جو
جدول جو

معنی دامر - جستجوی لغت در جدول جو

دامر
(مَ)
از بلاد مابین شمال و مشرق هند بر حسب آنچه در سنگهت آمده است. (ماللهند بیرونی 157)
لغت نامه دهخدا
دامر
(مِ)
ماده ای است صمغی زردرنگ و سخت و غیرحاجب ماوراء چون شیشه و آن رسوب و کنجارۀ تقطیر تره بانتین است و آنرا برای تلطیف زه کمان بکار برند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عامر
تصویر عامر
(پسرانه)
آباد کننده، معمور، آبادان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دامور
تصویر دامور
(پسرانه)
آواز نرم و لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ثامر
تصویر ثامر
(پسرانه)
میوه دهنده، ثمردهنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامر
تصویر سامر
(پسرانه)
قصه گو، افسانه سرا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از داثر
تصویر داثر
هالک، غافل، کهنه، مندرس
فرهنگ فارسی عمید
بمعنی عجله، . اول اشیا 17: 34) زن اتینائی بود که بواسطۀ موعظۀ پولس به دین مسیح گروید و بعضی بر آنند که او زوجه یونیسیوس اریوپانی بوده است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دمار
تصویر دمار
هلاک، انقراض، زال، محو شدن، هلاکی، دم و نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامس
تصویر دامس
تاریک، مظلم، شب تار
فرهنگ لغت هوشیار
امیری کردن، مشورت کردن میری کردن چیره شدن خرما فروش خرما فروش. نیک نگریستن در نگرستن اندیشه کردن اندیشیدن، درنگ. ج: تاملات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دائر
تصویر دائر
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
فرهنگ لغت هوشیار
قاضی، حاکم، دادرس در اصل این کلمه دادور بود بمعنی صاحبداد، پس به جهت تخفیف دال تانی را حذف کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داهر
تصویر داهر
روزگار سخت، از ویژه نام های تازی، سخت و شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایر
تصویر دایر
دائر، گردان، گردنده، گردگرد، گرداگردان، چرخنده
فرهنگ لغت هوشیار
سپس رو دنباله رو، پایان ، بیخ، لاد (بنا) برزمین نرم، تیر که به آماج نخورد، رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داثر
تصویر داثر
غافل، کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داحر
تصویر داحر
پس زننده دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دادر
تصویر دادر
برادر، دوست
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته بازی دام گونه ای شتر رنگ که سد خانه سپید و سیاه و مهره های سنگی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامج
تصویر دامج
شب تار، توانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامع
تصویر دامع
خاک نمناک که آب از آن تراود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغامر
تصویر دغامر
زیرک، بی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامغ
تصویر دامغ
سرشکننده، تباه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامق
تصویر دامق
تباه بی خیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامن
تصویر دامن
دامان، از کمر بپائین هر جامه، قسمت پائین قبا و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داعر
تصویر داعر
پلید تباهکار، چوب پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داغر
تصویر داغر
فرومایه و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامر
تصویر حامر
خردار دارنده خر، خر ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثامر
تصویر ثامر
میوه ناک میوه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامر
تصویر سامر
افسانه گوینده، نقال
فرهنگ لغت هوشیار
نوازنده نی نای زن. توضیح: لغویان عرب) زمار (را بدین معنی آورده اند و استعمال) زامر (رانفی کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغمر
تصویر دغمر
بد خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامی
تصویر دامی
صیاد را گویند، شکارگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داور
تصویر داور
قاضی
فرهنگ واژه فارسی سره