جدول جو
جدول جو

معنی داسین - جستجوی لغت در جدول جو

داسین
موضعی است ظاهراً بحدود موصل، و محل اقامت کردان آن نواحی، و شاید نیز صورتی از داسن باشد، رجوع به داسن شود، (از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 176)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاسین
تصویر یاسین
(پسرانه)
نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دارین
تصویر دارین
دنیا و آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاسین
تصویر یاسین
سی و ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۳ آیه، یس، حبیب نجّار، قلب قرآن، ریحانهالقرآن، دافعه. گفته اند که «یا» حرف ندا و «سین» مختصر کلمۀ سید و خطاب به حضرت رسول است. بعضی نیز گفته اند که تصغیر انسان و به معنی «یا انسان» است
فرهنگ فارسی عمید
اسکله ای است در بحرین که از هندوستان مشک به آنجا آورند و کسی را که اهل دارین باشد، ’داری’ میخوانند، (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان همایجان بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 24هزارگزی جنوب خاور اردکان، کنار شوسۀ شیراز به اردکان، جلگه است و سردسیر و مالاریائی و دارای 730 تن سکنه، آب آن از رود خانه شش پیر است و محصول آنجا غلات وحبوبات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)، نام محلی کنار راه شیراز به اردکان میان سنگر و ده پاگا در 72هزارگزی شیراز
لغت نامه دهخدا
نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است از ناحیۀ مکران و بلوچستان، این دهستان در شمال ایرانشهر واقع و جادۀ شوسۀ ایرانشهر به خاش از مرکز آن میگذرد و حدود آن بشرح زیرست: از طرف شمال به بخش خاش، از طرف خاور بدهستان ابتر، از طرف جنوب بدهستان مرکزی ایرانشهر از طرف باختر به بخش بزمان، منطقه ای جلگه و قسمت علیای (شمال) آن کوهستانیست، ارتفاعات این دهستان عموماً خاکی و هوای آن گرمسیر و مالاریائی است، رود خانه بمپورکه شرح آن در جای خود داده شده است از این ارتفاعات سرچشمه میگیرد توضیح اینکه این رودخانه در مسیر خودزه پیدا میکند و بهر آبادی که میرسد مردم آن آبادی جلوی این رودخانه را بکلی میگیرند و بعد از بندی که آبادی اول بر آن آب بست بلافاصله کف رودخانه شروع به زه دادن میکند و تا آبادی دیگر میرسد آب بقدر کافی جمع میشود، آب آشامیدنی دهستان از قنات و رودخانه است محصول عمده دهستان غلات و خرما و لبنیات و ذرت است و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است و آن از هشت آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 3000 تن است، گویش مادری مردم دهستان بلوچی و راههای دهستان مالرو است و جاده شوسۀ ایرانشهر به خاش از وسط ازآن عبور مینماید، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
سمیه، دختر خباط. از زنان صحابی بود که بطور پنهانی اسلام آوردو وقتی که مشرکان قریش آگاه شدند او را آزار دادند و ابوجهل وی را در حدود سال هفتم هجری کشت و او نخستین شهید در اسلام است. (از اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 394). مفهوم صحابی یکی از مفاهیم کلیدی در علم حدیث است، چراکه بسیاری از احادیث پیامبر از طریق صحابه نقل شده اند. شناخت دقیق صحابه به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از منابع دینی و تحولات اجتماعی صدر اسلام داشته باشیم. آنان حافظان زنده سنت و قرآن بودند.
سن، پاپ مسیحی از سال 1566 تا سال 1572 میلادی وی جمعی کثیر را به انکیزیسیون (تفتیش عقاید مذهبی) گرفتار و پیمانی علیه دولت عثمانی منعقد ساخته است. کاتولیکها وی را در زمرۀ قدیسان درآورده اند
لغت نامه دهخدا
موضعی به قرب شروان، شاه اسماعیل صفوی حملات خود را بر شروان و گرجستان از آنجا آغاز کرد، رجوع به حبیب السیر ج دوم ص 338 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ سَ)
لقب ابوبکر بن احمد بن علی قرشی، فقیه زیدی قرن هشتم هجری. وی در شهر زبید به تقوی شهرت داشت و به سال 752 هجری قمری در این شهر درگذشت. او راست: شرح سنن ابی داود، در حدود چهارجلد. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 34 از العقیق الیمانی)
لغت نامه دهخدا
یکی ازجامه های زنان (در ردیف شاما کچه و پیراهن)، داون
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقع در 6هزارگزی شمال باختری ورزقان و یک هزار و پانصد گزی ارابه رو تبریز به اهر، جلگه و معتدل و دارای 634 تن سکنه است، آب از چشمه و رود خانه اهر دارد، محصول آن غلات و سیب زمینی و چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است، دارای دو معدن آب گرم برای امراض جلدی است، محل سکنای طایفۀ ایل یاغ بستلو، و دارای دستۀ ژاندارمری و محضر رسمی ازدواج و طلاق است، راه ارابه رو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
شهری است در ایالت ویسکانسن از ممالک متحدۀ آمریکا، که در کنار دریاچۀ میشیگان و در دهانۀ رود خانه روت و 56هزارگزی شیکاگو واقعست و برطبق آمار سال 1950 میلادی دارای 70749 تن جمعیت میباشد، در این شهر کارخانه های کاغذسازی، دباغی، ماهوت بافی و واگون سازی وجود دارد
لغت نامه دهخدا
ژان، شاعر فرانسوی (1639 - 1699م،) وی در شان پانی واقع در ناحیت فرته میلون بدنیا آمد و در پورروایال شاگرد گوشه نشینان گشت، پدر و مادرش میخواستند که او کشیش یا وکیل مرافعه گردد اما راسین شاعر از آب درآمد، در عروسی شاه قصیده ای گفت وپانصد لیره صله گرفت و مقارن این ایام با مولیر و بوالو آشنا گشت، راسین پس از تصنیف دو تراژدی متوسط بسال 1667 میلادی در بیست و هشت سالگی نخستین شاهکار خویش ’آن دروماک’ را نوشت و 6 تراژدی دیگر را که شش شاهکار بشمار است در ده سال نوشت ’فدر’ پرمایه ترین اثر او را مشتی حسود دستخوش هوی و هوس خود کردند و جمعی را پول دادند تا هنگام نمایش آن صفیر بزنند و از این راه اظهار نفرت و بیمیلی نمایند، اندوه و غضبی که از این کار در راسین راه یافت و نیز شغل وقایعنگاری شاه او را از تآتر روگردان کرد ولیکن مدتی بعد بخواهش مادام دومن تنون مؤسس پرورشگاه دختران نجیب زاده دوشاهکار یکی بنام استر و دیگری آتالی که موضوعشان از انجیل اقتباس شده است تصنیف کرد، (از تاریخ قرون جدید آلبر ماله ترجمه سید فخرالدین شادمان ص 236)
لغت نامه دهخدا
نام سورۀ سی و ششم از قرآن مجید، پس از ’الفاطر’ و پیش از ’الصافات’، آن را 83 آیه است، در ابتدای آن ثنای رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم مذکور است و نزد بعضی یاسین یکی از اسمای آن حضرت
است و در آن ناسخ و منسوخ نیست و نیز نوشته اند که ’یا’ حرف ندا و ’سین’ کنایه از لفظ سید است (از تفسیر حسینی و غیره) و در بیضاوی مسطور است که سین مخفف انیسین است که تصغیر انسان باشد و تصغیر در اینجا برای تعظیم است (غیاث)، از اسامی حضرت رسول، (مجموعۀ مترادفات ص 123)، و آن را در رسم الخط قرآن (یس) نویسند و صاحب آنندراج علاوه بر آنچه غیاث آورده است گوید و گاه کنایه از نار است و شعر ذیل را از میرخسرو شاهد آورده:
چند گویی لب به دندانت گزم
در دهان مرده یاسین می دمی،
میر خسرو،
در صورتی که یاسین در شعر مزبور به معنای همان سوره قرآن است که دمیدن و فروخواندن آن را طبق روایات اثرها باشد، و ابوالفتوح رازی آن را (ای سیدعالم) ترجمه کرده و در تفسیر آن آرد: قوله تعالی یس، قراء در این کلمه خلاف کردند حمزه و کسایی و خلف و عاصم در بیشتر روایات به امالۀ الف یاسین خواندند جز که کسایی امالۀ صریح کرد و دیگران از اینان بین بین و باقی قراءاماله نکردند به یاء مفتوح خواندند و ابوعمرو و حمزه و ابوجعفر و عاصم در بیشتر روایات اظهار نون کردنداز یاسین و نون ساکن خواندند، راویان نافع و ابن کثیر در این مختلف شدند و در شاذ قراء شواذ به فتح نون و ضم و کسر خواندند تشبیه ا به این و منذ و امس، مفسران در معنی او خلاف کردند بعضی گفتند قسم است، عبداﷲ عباس گفت معنای آن است که، یا انسان به لغت طی یعنی، یا آدمی، ابوالعالیه گفت یا رجل، ای مرد سعید، جبیر گفت یا محمد دلیلش قوله انک لمن المرسلین و قوله سلام علی آل یاسین ... و قال آن را آیتی توان شمرد، دیگر آنکه مطابق سر آیات است، (تفسیر ابوالفتوح ج 4 ص 401)، و نیز رجوع به صفحۀ 399 همان مجلد از همان تفسیر شود،
یا نفس لا تمحضی بالنصح مجتهداً
علی الموده الا آل یاسینا،
السید الحمیری،
ابوبکر وراق گفت یا سید البشر اگر گویند چرا پس آیتی می شمرند و طس نمی شمرند، گوییم طس بر وزن قابیل و هابیل است از اسماء مفرد و اسم مفرده آیتی نباشد، چون معنا ندارد و یاسین نه چنین است برای آنکه یاء که در اول اوست حرف ندا را می ماند، به منزلۀ قولک یا زید و گون مشتبه باشد، به این جمله کلام بود و مفید و چون فایده دهد،
سورۀ یاسین از قوارع قرآن کریم است و آنها عبارتند از آیاتی که هر که آنها را بخواند از شیاطین و انس و جن مصون و مأمون شود ... از قبیل آیهالکرسی و آخر سورۀ البقره و ... (از تاج العروس ذیل ق رع) :
رادی بر تو پوید چون یار بریار
بخل از تو نهان گردد چون دیو ز یاسین،
فرخی،
و اکنون ز خوی او چو شدی آگه
بردم به جان خویش یکی یاسین،
ناصرخسرو،
از علم پاک جانش وز زهد دل ولیکن
بر رو نبشته طاها بر طیلسانش یاسین،
ناصرخسرو،
شاعری هست اندرین مجلس که اهل روزگار
کرده اند اشعار او چون سورۀ یاسین زبر،
معزی (دیوان ص 366)،
پس از الحمد و الرحمن و الکهف
پس از یاسین و طاسین میم و طاها،
خاقانی،
عقل و جان چون بی و سین بر دریاسین خفتند
تن چو نون کز قلمش دور کنی تا بینند،
خاقانی،
- سر کوچه یاسین و الرحمن خواندن، کنایه از گدایی کردن است،
- یاسین در گوش خر خواندن، کنایه از کار بی حاصل کردن و رنج بیهوده درباره شخص نالایق و ناقابل بردن است، این تمثیل را گاهی مختصر می کنند و آن را یاسین خواندن می گویند، (فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده)،
،
یاسین مغربی، حرزی است که با سورۀ یاسین و بعض ادعیه تدوین شده است: یاسین کنند حرز و امام زمان کشند، نیز به معنی یا انسان می باشد، (از ناظم الاطباء)، بعض عرب و پاره ای ترکان آن را به مردم نام دهند
لغت نامه دهخدا
صاحب یاسین، کنایت از مردی از بنی اسرائیل باشد که داستان او در سورۀ یس آیه های (20 تا 30) چنین آمده است: و جاء من أقصی المدینه رجل یسعی قال یاقوم اتبعوا المرسلین، اتبعوا من لا یسئلکم اجراً ... چون پیغمبر اسلام از محاصرۀ اهل طائف دست بر داشت، عروه ابن معتب بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن ثقیف ثقفی که از بزرگان ثقیف بود، بدو پیوست و اسلام آورد و اجازه گرفت و بازگشت و طایفۀ خود را به اسلام بخواند، ایشان درصدد قتل او بر آمدند و صبحگاهان هنگام نماز او را کشتند، چون خبر قتل او به پیغمبر رسید، گفت: مثل عروه مثل یس است قوم خود را بحق خواند و قوم او وی را کشتند، (از الامتاع مقریزی ج 1 ص 490)
الیاس، از جمله انبیای مرسل است و نام پدر بزرگوارش به قول بعضی از مفسران و صاحب طبری، یاسین بوده، (حبیب السیر جزو 1 ج 1 ص 39)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خواشید، بخش ششتمدشهرستان سبزوار که در 32 هزارگزی باختر ششتمد و 6هزارگزی باختر راه شوسه سبزوار به کاشمر واقع است، کوهستانی، معتدل و دارای 676 تن سکنه است آب مشروب آن از قنات و محصول عمده آن غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است راه مالرو دارد، این ده را در اصطلاح محلی فیده سرا نیز میگویند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 21هزارگزی شمال شرقی آوج، کوهپایه، معتدل و دارای 431 تن سکنه، آب آن از رودخانه هکدر و چشمه سار و محصول آنجا غلات و سیب زمینی و انگور و زردآلو و مختصر قلمستان، شغل اهالی آن زراعت و گلیم و جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
منسوب به داسن، نام طایفه ای از کردان ساکن کوه داسن شمال موصل. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 131 و 179)
لغت نامه دهخدا
(یِ)
بن ژزف بارن. علامۀ نحریر و مترجم فرانسوی (1651-1720م.)
آندره. زبان شناس فرانسوی (1651-1722 میلادی)
لغت نامه دهخدا
کوه، کوهی واقع در جنوب ایتالیا، نزدیک ’کاسینو’ داری 519گز ارتفاع. به سال 529 ’سن بنویی’ در آنجا صومعه ای برای پیروان مسلک خود ساخت که در قرون وسطی بتمام عالم مسیحیت پرتو افکند و به سال 1944 بسبب یک بمباران شدید بکلی خراب گردید
لغت نامه دهخدا
یکی از سه ناحیۀ گرمسیر فارس در نزدیکی کازرون، از توابع اردشیر خوره که اغلب هوای آن گرم و غله بوم است، (فارسنامه ابن بلخی چ سید جلال الدین طهرانی ص 112)، رجوع به دادین و دادین بالا و دادین پایین شود
لغت نامه دهخدا
(س سِ)
از بنادر هند واقع در 35 هزارگزی بمبئی در دریای عمان و دارای حدود ده هزار تن جمعیت است
لغت نامه دهخدا
ابن عیزاربن هارون بن عمران بروایت مجمل التواریخ پدر الیاس پیغمبر است، رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 141 شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
یکی از بلاد هند قدیم آنچنانکه در ’سنگهت’ آمده است. (ماللهند بیرونی 156)
لغت نامه دهخدا
تصویری از داین
تصویر داین
طلبکار، بستانکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاسین
تصویر یاسین
نام یکی از سوره های قرآن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داوین
تصویر داوین
یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارسین
تصویر دارسین
پارسی تازی گشته دارچین
فرهنگ لغت هوشیار
دو سرای این جهان و دیگر جهان دنیا و آخرت. در عربی در حالت نصبی و جری استعمال میشود ولی در فارسی مراعات این عمل نمیکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داین
تصویر داین
((یِ))
وام دهنده، قرض دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داوین
تصویر داوین
داون، یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دسین
تصویر دسین
((دَ))
دسینه، خم شراب، سرکه و غیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاسین
تصویر یاسین
یس، نام یکی از سوره های قرآن
فرهنگ فارسی معین
قربان صدقه رفتن، فدا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی