جدول جو
جدول جو

معنی داسمی - جستجوی لغت در جدول جو

داسمی
(سَ)
یکی از بلاد شمال هند قدیم بر طبق سنگهت. (ماللهند بیرونی ص 156)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دائمی
تصویر دائمی
پیوسته، همیشگی
فرهنگ فارسی عمید
(سِ)
منسوب به داسن، نام طایفه ای از کردان ساکن کوه داسن شمال موصل. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 131 و 179)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
یوسف، مکنی به ابوالحجاج. از دانشمندان است، و از اوست ’شرح ابوالحجاج یوسف القاسمی’ بر ارجوزۀ سیوطی به نام ’التثبیت فی لیله المبیت’ که به سال 1314 هجری قمری در فاس در 255 صفحه به چاپ رسیده است. (معجم المطبوعات ج 1 ستون 300 و 301 و ج 2 ستون 1483)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
دهی است از دهستان کیذقان بخش ششتمد شهرستان سبزوار. در 12هزارگزی جنوب خاوری ششتمد و سر راه مالرو عمومی ششتمد واقع است. کوهستانی است و هوائی معتدل و 444 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، میوه جات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
نسبت است به قاسم
لغت نامه دهخدا
زعفران است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
احمد بن محمد، ابوالعباس دارمی مشهور به نامی، شاعر، ادیب و لغوی معروف معاصر متنبی و مقرب درگاه سیف الدولۀ حمدانی بود. وفات او را در سال 399 هجری قمری نوشته اند. بجز دیوان شعر کتابی در قوافی دارد. (از ریحانه الادب ج 4)
عبدالرحمن بن خلف بن عساکر از اطبای قرن پنجم هجری و از دانشمندان معروف علم هندسه بوده است. درگذشت او را در کتابی ضبط نکرده اند. (ریحانه الادب ج 2)
لغت نامه دهخدا
(ءِ می ی)
منسوب به دائم. پیوسته. مدام.
- عقد دائمی، مقابل عقد منقطع: بعقد دائمی و نکاح همیشگی درآوردم موکلۀ خود را بموکل شما...
- غیردائمی، منقطع. ناپایدار که پیوسته نباشد. مقابل دائمی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
لاینقطع، پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایمی
تصویر دایمی
همیشگی، مدام، پیوسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایمی
تصویر دایمی
همیشگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
دائمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
Permanent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
stały
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
স্থায়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
постоянный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
dauerhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
постійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همیشگی، مزمن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
مستقل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
ya kudumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
ถาวร
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
永久的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
kalıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
영구적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
永続的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
קַבְעִי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
permanente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دائمی
تصویر دائمی
स्थायी
دیکشنری فارسی به هندی