جدول جو
جدول جو

معنی دارگل - جستجوی لغت در جدول جو

دارگل
(گُ)
نوعی از درخت که در هندوستان شایع است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دارگل
(گُ)
ده از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 15هزارگزی شمال خاوری گهواره دره و شمالی کوه قلعه قاضی واقع و محلی است کوهستانی. سردسیر. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، صیفی، توتون، میوه جات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد ساکنان از تیره سادات صدری هستند. دارگل پنج ده کوچک نزدیک بهم بنام دارگل سیدحسن - سیدسلیم - رشیدعلی طیمز - سید میرزا است و سکنه پنج ده جمعاً 250 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارگل
تصویر نارگل
(دخترانه)
آنکه چون گل لطیف و زیبا است، گل انار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از یارگل
تصویر یارگل
(دخترانه)
یاری که چون گل زیباست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از درگل
تصویر درگل
(دخترانه)
در (عربی) + گل (فارسی) مروارید گلها
فرهنگ نامهای ایرانی
(گُ)
قسمی از داغ. (آنندراج) :
ز تعلیمیش پختۀ چارجل
بود نزد فارس خط چارگل.
ملاطغرا (در تعریف براق، از آنندراج).
، کنایه از نقش پای سگ. (آنندراج) ، چهارگل خودرو چون بنفشه و پنیرک و کدو و نیلوفر که جوشاندۀ آنها جنبۀ داروئی دارد و بعنوان ملّین بکار میرود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نام یکی از آبادیهای بخش سقز است و بجای ’یورقل’ برگزیده شده است. (لغات فرهنگستان). و رجوع به یورقل شود
لغت نامه دهخدا
(دَ گِ)
ده کوچکی است از دهستان مازر بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقعدر 182 هزارگزی جنوب کهنوج و 7 هزارگزی جنوب راه مالرو مازر به رمشک. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ سِیْ یِ حَ سَ)
دهی از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 18هزارگزی جنوب باختری کوزران و سینه کوه قلعه قاضی واقع و محلی است کوهستانی. سردسیر. سکنۀ آن 110 تن است. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، حبوبات، توتون، میوه جات، عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چارگل
تصویر چارگل
چهار گل
فرهنگ لغت هوشیار
جوشانده ی گیاهی که مصرف دارویی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
موش درختی
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب درخت جنگل
فرهنگ گویش مازندرانی
برگ درخت
فرهنگ گویش مازندرانی