جدول جو
جدول جو

معنی دارگردله - جستجوی لغت در جدول جو

دارگردله
(گِ دِ لِ)
دهی از دهستان آختاچی، بخش حومه شهرستان مهاباد که در 35000 گزی جنوب خاوری مهاباد و 23000 گزی باختر راه شوسۀ بوکان به میاندوآب واقع و محلی است کوهستانی. معتدل مالاریائی. سکنۀ آن 104 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و توتون، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارگروه
تصویر دارگروه
جنگلی که دارای درختان ستبر و انبوه باشد
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
دار بدرختی گفته میشود که قطر آن بیش از ده سانتیمتر باشد. دارگروه جنگلی را میگویند که درختان آن رابتوان دار نامید. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 117)
لغت نامه دهخدا
در اوج آسمان
فرهنگ گویش مازندرانی