- دارمک
- نوعی از مرو و آن مرو سفید باشد
معنی دارمک - جستجوی لغت در جدول جو
- دارمک
- نوعی مرو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اموال
زرشک، درختچه ای خاردار با برگ های دندانه دار و کوچک که ریشه، ساقه، میوه و برگهای آن مصرف دارویی دارد، میوۀ خوشه ای، قرمز رنگ و ترش مزۀ این گیاه که به عنوان چاشنی غذا به کار می رود، سرشک، انبرباریس، زراج، زارج، زراک، زرک، امبرباریس، برباریس، اترار
گونه ای ازبزیون (بزیون قماش) در گذشته از پشم شتر و امروز از پنبه سمینه (دانسته باد که ارمک در پارسی از گیاهان است و بدان ریش بز نیز می گویند)
آرد سپید، خاک نرم، سوده سونش
نوعی پارچۀ نخی خاکستری رنگ
دام کوچک، توری و مقنعه و روسری زنان
گیاهی بوته ای یا درختچه ای از خانوادۀ بازدانگان که از آن ماده ای دارویی به نام افدرین به دست می آید، ریش بز