جدول جو
جدول جو

معنی داراپناه - جستجوی لغت در جدول جو

داراپناه
(پَ)
از ندیمان بهرام چوبین. مطابق شاهنامه کسی است که بدستور بهرام چوبین نامه ای برای سرداران خسرو پرویز آورد تا آنها را بپیروی از بهرام دعوت کند و بر خسرو پرویز بشوراند و در پاسخ نامه ای از خسرو گرفت و بنزد بهرام بازگشت:
برفت از در شاه داراپناه
بکردار باد اندر آمد ز راه
همه نامه ها پیش چوبینه برد
سخنهای شیرین براو برشمرد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارانا
تصویر دارانا
(دخترانه و پسرانه)
نام روستایی در نزدیکی اهر
فرهنگ نامهای ایرانی
(وَ پَ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان سراوان. واقع در پنجهزارگزی جنوب خاوری شهستان کنار شوسۀ سراوان به کوهک. محصول آن غلات و لبنیات و پنبه و خرما. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن شوسه است. پاسگاه گمرک و دبستان دارد. نام اولی این آبادی دزک بود و چون یکی از سرهنگان قشون ایران بنام داورپناه آنجاکشته شد لذا آبادی بنام وی موسوم گردید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). در 173700 گزی خاش واقع است
لغت نامه دهخدا
(پَ)
ملجاء و ملاذ عدل. عدالت پناه:
با گروهی ز خاصگان سپاه
کرد نخجیر شاه دادپناه.
سنائی
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر، چهل و دو هزارگزی شمال ورزقان چهل هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر، کوهستانی، گرمسیر مالاریایی، سکنه 560 تن، آب از چشمه، محصول عمده آنجا غلات، انگور، انجیر است، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 204)
لغت نامه دهخدا