پایتخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سواد اعظم، دارالسّلطنه، دارالخلافه، تختگاه، عاصمه
پایتَخت، شهری که مرکز سیاسی یک کشور و محل اقامت پادشاه یا رئیس جمهوری و هیئت دولت باشد، سَوادِ اَعظَم، دارُالسَّلطَنِه، دارُالخِلافَه، تَختگاه، عاصِمِه
از قصرهای خلفای عباسی در بغداد. کاخی بود بسیار عظیم و ایوانی داشت که طول و عرض آن هر یک هزار ذراع بود و در اعیاد، و هنگام ورود رسولان و پیکان دیگر کشورها در هرطرف آن پانصد اسب سوار می ایستاد. (معجم البلدان)
از قصرهای خلفای عباسی در بغداد. کاخی بود بسیار عظیم و ایوانی داشت که طول و عرض آن هر یک هزار ذراع بود و در اعیاد، و هنگام ورود رسولان و پیکان دیگر کشورها در هرطرف آن پانصد اسب سوار می ایستاد. (معجم البلدان)
خانه ستم. خانه ستمگر. بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود: چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی شربت عدلش مصفا دادی، احسنت ای ملک. خاقانی
خانه ستم. خانه ستمگر. بیشتر بشهرها یا جاهایی که مردم آن یا فرمانروایان آن ستمگری و ناسازگاری کنند گفته میشود: چون ز دارالظلم شروان ناتوانش یافتی شربت عدلش مصفا دادی، احسنت ای ملک. خاقانی
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)
ستمگاه خانه ستم سرای ظالم (غالبا به شهر ها یا جاها یی که مردم یا فرمانروایان آن ستمگرند اطلاق شود) : (چون زدار الظلم شروان ناتوانیش یافتی شربت عدلش مصفا داری احسنت ای ملک) (خاقانی)