جدول جو
جدول جو

معنی دارالحکیم - جستجوی لغت در جدول جو

دارالحکیم
(رُلْ حَ)
محله ای است در کوفه منسوب به حکیم بن سعد بن ورالبکائی از خاندان بنی بکاء. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالحکومه
تصویر دارالحکومه
جای اقامت حاکم یا فرماندار، ادارۀ فرمانداری، سرای حاکم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارالنعیم
تصویر دارالنعیم
خانۀ ناز و نعمت، کنایه از بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، قدس، اعلا علّیین، باغ خلد، دار قرار، دارالسّلام، دارالقرار، نعیم، خلدستان، جنّت، گشتا، فردوس، رضوان، سبزباغ، سرای جاوید، علّیین، فردوس اعلا، خلد، دارالسّرور، باغ بهشت، دارالخلد، باغ ارم، مینو
فرهنگ فارسی عمید
(رُنْ نَ)
خانه ناز و نعمت، بهشت. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(رُلْ حُ مَ)
سرای حاکم، محل حکومت کردن. رجوع به دارالجلال و دارالخلافه شود
لغت نامه دهخدا
(ذِ رُلْ حَ)
قرآن محکم. (دهار)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دارالنعیم
تصویر دارالنعیم
ناز سرای بهشت سرای ناز و نعمت، بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالحکومه
تصویر دارالحکومه
فرمانسرا فرمانداری استانداری
فرهنگ لغت هوشیار
آتش دوزخ: نه نانست پس چیست ک نار الجحیمی نه آبست پس چیست ک سور الضباعی. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالنعیم
تصویر دارالنعیم
((رُ نَّ))
بهشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارالحکومه
تصویر دارالحکومه
((~. حُ مِ))
استانداری
فرهنگ فارسی معین
استانداری، فرمانداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد