- دادر
- برادر، دوست
معنی دادر - جستجوی لغت در جدول جو
- دادر
- برادر،
برای مثال از پدر چون خواستندش دادران / تا برندش سوی صحرا یک زمان ، دوست صمیمی که مانند برادر باشد،(مولوی - ۹۵۲) برای مثال تلخ خواهی کرد بر ما عمر ما / کی بر این می دارد ای دادر تو را؟ (مولوی - ۱۰۰۴)
دادگر
دادر آسمان: خدای تعالی
- دادر ((دَ))
- برادر، دوست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه به داد مظلوم رسد، کسی که به دادخواهی رسیدگی کند. داور قاضی نشسته
کسی که به داد ستمدیده ای برسد و به دادخواهی کسی رسیدگی کند، دادرسنده، در علم حقوق قاضی، حاکم
برادر کوچک
توانا، توانمند، نیرومند
قاضی
اعطا
قاضی، منصف
اکاحه
والده
لاتینی کشیش
آواره بی دندان
برونبرد، بیرون دادن، دربرد، فرستاده، نوشته، فرستادن
کمیاب
سرگشته سراسیمه بی باک، خیره، شوخ چشم
پارچه ای که زنان برای پوشاندن چهره و دست و غیره بر روی همه لباسها پوشند، خیمه، سایبان، خرگاه
شیر از جانوران، خپله، خوشگل، کوه بلند، رسن استوار
سست، سرگشته، پرده نشین پرده نشین، سست کسل، متحیر سرگشته
فرومایه و ذلیل
پلید تباهکار، چوب پوسیده
جوجادو از گیاهان
مبذول، بخشیده، عطا کرده
قاضی، خدای تعالی
ترکی دادا پارسی بنده خانه زاد انگلیسی فاژ (فاق)، رفک (قرنیز) غلام (عموما)، هر غلامی که از کودکی خدمت کسی را کرده باشد (خصوصا)
تسلیم کردن چیزی را، بذل، ارزانی داشتن چیزی را به کسی