جدول جو
جدول جو

معنی دادبخشی - جستجوی لغت در جدول جو

دادبخشی
عمل داد بخش، عدل و داد
تصویری از دادبخشی
تصویر دادبخشی
فرهنگ فارسی عمید
دادبخشی
(بَ)
عمل دادبخش:
ستمدیده را دادبخشی کنم
شب تیرگان را درخشی کنم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دادبخشی
عمل داد بخش عدل داد
تصویری از دادبخشی
تصویر دادبخشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دادبخش
تصویر دادبخش
بخشندۀ عدل و داد، داد دهنده، عادل
فرهنگ فارسی عمید
نام بازیی است، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز، واقع در 15هزارگزی جنوب خداآفرین و 20هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر، کوهستانی معتدل دارای 332 تن سکنه است، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
عمل تاج بخش، اعطای سلطنت، بزرگی. جلال. پادشاهی:
چو سر از تن برفت سرنکشد
نخوت تاجبخشی دستار.
خاقانی.
بنور تاجبخشی چون درخشست
بدین تایید نامش تاج بخشست.
نظامی (خسرو و شیرین ص 19).
بفیض ابروی سیما درخشی
جهان را تازه کرد از تاجبخشی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مُ بَ)
عمل مرادبخش. رجوع به مرادبخش شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منصب و مقام دادبک: منصب دادبکی و اتابکی و شحنگی دارالملک بردسیر هرسه... باز قطب الدین محمد فرمود. (بدایع الازمان). تا کار بجائی رسید که منصب دادبگی و یک نیمۀ شحنگی از وی فروگشادند. (تاریخ سلاجقۀ کرمان محمد بن ابراهیم). چون منصب اتابکی بمؤیدالدین دادند لابد شحنگی دارالملک بردسیر و دادبکی با قطب الدین می بایست گذاشت. (تاریخ سلاجقۀ کرمان محمد بن ابراهیم). اتابک محمد... چون پنج ششماه در عهد ملک طغرل و اوایل عهد ملک بهرامشاه به اسم دادبکی و شحنگی موسوم بود. (تاریخ سلاجقۀ کرمان محمد بن ابراهیم)
لغت نامه دهخدا
در زبان اطفال، برادر و بیشتر خطابی است که خواهران و برادران کهتر برادر مهتر را کنند
لغت نامه دهخدا
تصویری از داد بخش
تصویر داد بخش
بخشنده عدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سودبخشی
تصویر سودبخشی
خاصیت
فرهنگ واژه فارسی سره