جدول جو
جدول جو

معنی دائیتا - جستجوی لغت در جدول جو

دائیتا
نام رودی در آریاویچ، (مزدیسنا ص 352)، این رودرا بر حسب اقوال مختلفه ارس، کر، سفیدرود، زرافشان، و آمودریا (جیحون) دانسته اند، رجوع به دایتی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داریا
تصویر داریا
(پسرانه)
دارنده، ازنامهایی که در اوستا آمده است، دارا، دارنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دریتا
تصویر دریتا
(دخترانه)
در (عربی) + ی (فارسی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مروارید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دالیا
تصویر دالیا
(دخترانه)
نام گلی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تابیتا
تصویر تابیتا
(دخترانه)
آهو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ژانیتا
تصویر ژانیتا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دائما
تصویر دائما
همیشه، پیوسته، همه وقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مائیت
تصویر مائیت
آبکی بودن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تَ)
مائیه. روانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و ازش (از انگور پرنیان و کلنجری) بسیار بتوان خورد بسبب مائیتی که در اوست. (چهارمقالۀ نظامی عروضی)، در صفت احجار کریمه بمعنی رونق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : حجر یراد به عندالاطلاق جوهر کل جسم جماد سواء کانت فیه مائیه کالیاقوت او لا. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی)
لغت نامه دهخدا
(بَ هََ زَ دَ)
ماهیت. (ناظم الاطباء). سؤال از حقیقت شی ٔ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماهیت شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
مؤنث داء. زن بیمار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ دایه فارسی: و دفع المولود الی الخواطن والدایات، (دزی ج 1 ص 420)، رجوع به دایه شود،
- ذات دایات، که او را دایه ها باشد و آن تعبیر از زنی است شوی کرده که هر روز زنان دیگر پرستاری و تیمار داری او کنند، (از دزی ج 1 ص 420)
لغت نامه دهخدا
(مِ کَ دَ)
مرکب از دوه، شتر + چی پسوند نسبت و فاعلی، به معنی شتربان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سوراخ موش، (آنندراج) (شعوری ج 1 ص 406)
لغت نامه دهخدا
اسم هندی کزبره است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(رَیْ یا)
قریه بزرگ مشهوری از قریه های بخش غوطۀ دمشق است. نسبت به این قریه را بخلاف قیاس دارانی میگویند. قبر ابوسلیمان دارانی در آنجاست. (معجم البلدان). رجوع به دارانی شود
لغت نامه دهخدا
نام قدیم خطۀ بزرگی از اروپا و حدود آن از جنوب نهر طونه و از مشرق دریای سیاه و نهر دنیستر و از شمال به کوههای کاراپات و از مغرب به نهر تیس محدود و محاط است، وضع قدیم این خطه معلوم نیست، در قرن دوم میلادی تراژان سردار رومی با مردم داچیا جنگیده است و آنان را مغلوب کرده، در دولت روم داچیا ایالتی جداگانه بود و بعد اورلیوس در جنوب نهر طونه خطه ای را یعنی قسمتی از بلغارستان را این نام داد بعدها در دولت بیزانس بچند ایالت منقسم گشت، (از قاموس الاعلام ترکی)، رجوع به داچ شود
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
در زبان زند اوستا به معنی دیو است که اهریمن و شیطان باشد.دئوا. دئو. رجوع به دئو (د ء و) و دیو شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
لایته. نام رودخانه ای که امروز فاصل اتریش و هنگری است و به دانوب ریزد
لغت نامه دهخدا
شهری است در قسمت شمالی سنجاق طرابلس شام از ولایت بیروت و محدود است از شمال به سنجاق لاذقیه و از مشرق به قضای حصن الاکراد و از جنوب به قضای عکّار و از مغرب به دریای سفید، مرکز آن قریۀ برمانه و در مسافت 12 ساعت از طرابلس واقع است، اراضی آن مسطّح و مشتمل بر تلال است، نهر ابریش این شهرستان را میشکافد، محصولات آن عبارت است از: گندم، جو، ارزن، ذرّت، نخود، عدس، تره، تنباکو، زیتون و غیره، ابریشم و عسل در آنجا بسیار است و محصولات ارضی این ناحیه بیش از احتیاجات محلی و مازاد آن جزء صادرات است، همچنین قالیچه و منسوجاتی که در آنجا تهیه میشود به خارج میفرستند، در داخل این منطقه خرابۀ دو قلعۀ قدیمی موسوم به حصن سلیمان و قلعۀ یحمور دیده میشود، در قلعۀ یحمور دو عدد تابوت مرمر بود که به موزۀ همایون استانبول حمل شده، این قضا 302 قریه را در بر دارد، (قاموس الاعلام ترکی)، و صاحب منجم العمران گوید: در نزدیکی آن برجی بر تلی بلند واقع است که رومیان ساخته اند، در جنگ های صلیبی این شهر به تصرف اروپائیان درآمد، سپس سلطان نورالدین محمود صاحب شام بسال 562 هجری قمری آن را پس گرفت، (منجم العمران ج 2 ص 269)
لغت نامه دهخدا
مجمع الجزایر پولی نزی (پ ن تحت فرمان روایی فرانسه و جزیره اصلی آن تائتی یا تاهیتی یا اوتاهیتی است دارای 11700 تن سکنه و کرسی آن ’پایت’ است. محصولات آن قند، تنباکو و غیره
لغت نامه دهخدا
(دَ ءَ)
جمع واژۀ دأی. رجوع به دأی شود، سه ضلع کتف از هر سو. (منتهی الارب)
جمع واژۀ دأیه. رجوع به دایه
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ داعیه، رجوع به داعیه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام نهری به ممالک متحدۀ امریکا و آن از ناحیۀ داکوتای شمالی سرچشمه گیرد و پس از طی ششصدهزار گز و گذشتن از قصبۀ یانگتون به میسوری ریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
نام دسته ای از اقوام وحشی اصلی آمریکای شمالی. اینان ’سیو’ نیز نامیده میشوند. رجوع به سیو شود. (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
نوعی غزال مخصوص اروپای مرکزی و آسیای غربی است که آن را سائیگای تاتار نیز نامند، باندازۀ یک گوسفند بزرگ و دارای قدی کوتاه و هیکلی چاق است، بینی برآمده و برجسته ای دارد که تا نزدیک چشمانش کشیده شده و بشکل خرطومی بنظر میرسد، پشم صورت و گلو و شکمش خاکستری مایل بسفیدی است، فقط نوع نرینۀ این حیوان شاخ دارد، در دوران چهارم زمین شناسی این حیوان در سراسر اروپا وجود داشته است
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
خاله (در لهجۀ بختیاری). خواهر مادر
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر واقع در 32هزارگزی شمال شهر ملایر و 9هزارگزی خاور راه شوسۀ ملایر به همدان. کوهستانی. معتدل. مالاریائی و دارای 241 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه. محصول آنجا غلات و انگور. شغل اهالی آنجا زراعت. صنایع دستی زنان آن قالیبافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
یکی از کشورهای آنتیل بزرگ به مشرق کوبا بین 17 درجه و 39 دقیقه و 19 درجه و 57 دقیقه و 30 ثانیۀ عرض شمالی و 70 درجه و 40دقیقه و 76 درجه و 39 دقیقۀ طول غربی واقع شده، کشوری کوهستانی است که بدو دولت مستقل تقسیم میشود: 1-جمهوری هائیتی در مغرب 27750 کیلومتر مربع وسعت و 3112000 جمعیت دارد که از نژاد سیاه و دورگه (اختلاط نژاد سیاه با نژاد اروپائی، یعنی فرانسوی و اسپانیایی) میباشند و به زبان فرانسه تکلم میکنند، پایتخت آن پرتو پرنس و شهرهای عمده آن پرنک کاپ هائی تین، گونائیو و له کای است، قسمت ساحلی خیلی بریده بریده و دارای برآمدگی های ناموزون است، بین سلسله های جبال و تپه های پوشیده از جنگل زمینهای پست حاصلخیزی جا گرفته که بوسیلۀ رودخانه ها آبیاری میشود، محصولات عمده آن، قهوه، کاکائو، پنبه و قند است و دارای میوه های نواحی استوایی میباشد، بلندترین رشتۀ کوههای آنتیل در این جزیره جا گرفته، در سراسر جزیره از طرف مغرب به مشرق چهار رشته کوه کشیده شده که ارتفاع بلندترین آنها به 2715 متر میرسد، رشته ای که به موازات ساحل شمالی امتداد یافته از جریان رودخانه هایی که به آن سو شیب دارد جلوگیری میکند، هوای آن در نقاط مرتفع معتدل است و حرارت از 24 درجه تجاوز نمی کند، و گاهی تا زیر صفر پایین می آید، درنقاط پست درجۀ حرارت از 37 درجه تجاوز میکند، در این جزیره دو فصل خشک وجود دارد که یکی از کانون ثانی تا مارت و دیگری از حزیران تا ایلول ادامه می یابد، دو فصل بارانی نیز دارد، از این رو سالی دو بار محصول برداشته میشود، بارش بارانها خیلی مرتب است، چنانکه در موسمش هر روزه یکی دو ساعت باران می بارد و گاه همراه طوفانهای شدید است، 2- قسمت دیگر جمهوری دمینیکن در سال 1492 میلادی بوسیلۀ کریستف کلمب کشف شد و کریستف کلمب آن را اسپانیا نام گذاشت، در سال 1697 اسپانیا قسمت غربی جزیره را به موجب پیمان ریسویک به فرانسه واگذار کرد، و نیمۀ دیگر را به موجب پیمان بال در سال 1795 رها کرد،
بعد از شورش توسن لوورتور که با سپاهیان اعزامی ژنرال لکلرک جنگید و در نتیجه در سال 1804 میلادی جمهوری آزاد شد، این طرز حکومت با اقدامات دسالین (1806-1804 میلادی) و سولوک برچیده شد، قسمت شرقی جزیره در سال 1809 دوباره به دست اسپانیا افتاد و در 1844 جمهوری دمینیکن را تشکیل داد
لغت نامه دهخدا
به گفتۀ هرودت نام یکی از چهار طایفۀ چادرنشین است که با شش طایفۀ شهری و ده نشین دیگر پارسیان را تشکیل می داده اند، (ایران باستان ج 1 ص 227)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دائما
تصویر دائما
پیوسته، روز و شب، مدام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مائیت
تصویر مائیت
ماهیت، حقیقت شیئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دایما
تصویر دایما
بطور پیوسته، همیشه، مداوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هائیتی
تصویر هائیتی
هرفصل ارکتاب (یسنا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوئیت
تصویر دوئیت
دو گانگی
فرهنگ لغت هوشیار