- دائق
- گول نادان
معنی دائق - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باغهای پر درخت که گرد آنها دیوار باشد، بستانها که دیوار دارد
حدیقه ها، باغ ها، بوستان ها، جمع واژۀ حدیقه
سختی و بلا رسیده، یورش کننده، ستم کشنده، هالک
جمع دقیقه، خرد ه ها خرده های باریک، دم ها جمع دقیقه. نکات باریک خرده ها: دقایق نظری و علمی، یک شصتم های ساعت دقیقه ها
چشنده مزه گیرنده. چشنده مزه سنج
ناشتا، ناب، پالوده
رنگ کار رنگرز
راننده پس زننده سوق دهنده راننده ترغیب کننده محرک جمع سواق
جهنده، ریزنده، آب جهیده
تباه بی خیر
گول، خرمای زرد
مالامال، پر
نادان، ضعیف و فرومایه
برادر مادر
قرض دهنده، وام دهنده
همیشه آرمیده و ساکن، همواره، پیوسته، باقی، متصل
دزد، کسی که پیروی و الیان و حکام کند و گرد چیزی بگردد
خرمنگاه
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
شب تاریک
ریشه بن پایه چپ چشم
رنجمند
آرزومند، شایق، مشتاق
مایل، راغب، مشتاق
وام دهنده، وام خواه، بستانکار
جاوید، پایدار، همیشه، همواره، پیوسته
جهنده و ریزنده، ویژگی آبی که به شدت از جایی بریزد و جاری شود
تنگ (اسم مونث) کم وسعت تنگ ضیق
پر گر (طوق)، سنگ
باز دار باز دارنده باز دار نا رسانا پیشگیر، اندوده بازدارنده مانع، آن که مردم را از امور باز دارد، جسمی که حرارت یا الکتریسیته در آن به خوبی منتشر نشود و جسمی که ماورا آن قرار گرفته محفوظ از حرارت یا الکتریسیته باشد نا رسانا مقابل هادی
برگزیده و بهترین از هر چیزی
لایق در فارسی آتاو خورند فرزام مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکو رویان زشتی نبود فرزاما (دقیقی) هژیر (در لغت فرس برابر با نیکو آمده) شایسته سزاوار بی شکی آن کسی که بد کار است به جهنم درون سزاوار است (سنائی) در خور برازنده سزاوار شایسته در خور: سلجوق... شش پسر داشت همه سزاوار مهتری و لایق سروری، جمع لایقین. سزاوار، درخور