معنی داءالجمود - جستجوی لغت در جدول جو
داءالجمود
(ئُلْ جُ)
داءالنقطه. کرخی. داءالسبات
ادامه...
داءالنقطه. کرخی. داءالسبات
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
داءالجمودی
(ئُلْ جُ)
مبتلای به داءالجمود. کرخ، منسوب به مرض جمود
ادامه...
مبتلای به داءالجمود. کرخ، منسوب به مرض جمود
لغت نامه دهخدا
داءالجوع
(ئُلْ)
درد گرسنگی. گرسنگی. داءالکلب. داءالذئب
ادامه...
درد گرسنگی. گرسنگی. داءالکلب. داءالذئب
لغت نامه دهخدا
دا الجمود
کرخی، کرختی، دا السبات یا دا الجمودی. منسوب ره دائت الجمود، مبتلای به دا الجمود کرخ
ادامه...
کرخی، کرختی، دا السبات یا دا الجمودی. منسوب ره دائت الجمود، مبتلای به دا الجمود کرخ
فرهنگ لغت هوشیار