جدول جو
جدول جو

معنی داءالبقر - جستجوی لغت در جدول جو

داءالبقر(ئْلْ بَ قَ)
اسهال. پیچش. (دزی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارالبقا
تصویر دارالبقا
جهان جاوید، جهان دیگر، آخرت
فرهنگ فارسی عمید
(خُ ئُلْ بَ قَ)
سرگین گاو. در اختیارات بدیعی خواص طبی آن چنین آمده است: زبل البقراست بپارسی سرگین گاو گویند. چون بر ورمهای غلیظنهند تحلیل کند و چون بسوزانند و بر سوراخ بینی نهند با سرکه خون رفتن باز دارد و مجموع زهرها را نافع بود چون بخورند، و گرم بر بدن مالند و رها کنند تا خشک شود بعد از آن برگیرند و دیگرباره بنهند چند نوبت و چون بر پای منقرس نهند با خاکستر و زیت سودمند بود و بر گزندگی زنبور نحل بغایت نافع بود و مستسقی رابدان طلا کردن سودمند و بهترین آن بود که در فصل ربیع باشد و چون خشک کنند و بسوزانند مستسقی بیاشامد بغایت سودمند بود و اگر زن بدان بخور کند زادن بر وی آسان شود و بچۀ مرده بیندازد و بچۀ زنده را بکشد
لغت نامه دهخدا
(ئُرْ رَ)
قطرب
لغت نامه دهخدا
(ئُدْ دَ)
مرض مخصوص گوسفند و گاوو در آن حیوان متشنج شود و بدور خود چرخیدن گیرد
لغت نامه دهخدا
(ئُلْ حَ)
اسقربوط. فسادالدم. رقهالدم
لغت نامه دهخدا
(ئُلْ بَ)
جوع گاوی. داءالذئب، ف تنه عمیاء، درد شکم. شکم درد
لغت نامه دهخدا
تصویری از دا البقر
تصویر دا البقر
ترایمان از بیماری ها، اسهال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالبور
تصویر دارالبور
دوزخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارالبقا
تصویر دارالبقا
جاوید کده جهان دیگر زیست یرا
فرهنگ لغت هوشیار