جدول جو
جدول جو

معنی دئین - جستجوی لغت در جدول جو

دئین
بودن، حضور داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کدئین
تصویر کدئین
الکالوئیدی سفید یا بی رنگ، ضد درد و ضد سرفه که از تریاک به دست می آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تئین
تصویر تئین
الکلوئید موجود در برگ چای که خاصیت آن مانند کافئین است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دفین
تصویر دفین
پنهان شده در زیر خاک، مدفون، زیر خاک رفته
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
مخفف در این. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ضَ)
جمع واژۀ ضأن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش زرند شهرستان ساوه. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(دُ کَ)
ابن سعید مزنی. صحابی است (از منتهی الارب). اصطلاح صحابه، جمع «صحابی»، به گروهی از مسلمانان صدر اسلام گفته می شود که با پیامبر اسلام (ص) همراه بودند، ایمان آوردند و در اسلام باقی ماندند. این افراد تأثیر عمیقی در شکل گیری جامعه اسلامی، نگارش قرآن، و گسترش اصول عقاید اسلامی داشتند. از نظر تاریخی و مذهبی، صحابه منبعی معتبر برای شناخت دین و آموزه های پیامبر اکرم محسوب می شوند.
لغت نامه دهخدا
(دَفْ فَ)
تثنیۀ دف، که نظام قاری آنرا توسعاً در معنی دفه، که آلت جولاهان است، بکار برده:
ز چرخ قز آوازۀ سوره خاست
ز دفین فغان بهر ماسوره خاست.
و رجوع به دفه شود
لغت نامه دهخدا
(دُ)
شهری است به ارمینیه از آن شهر است نصراﷲ محدث ابن منصور و عبداﷲ محدث ابن رزین. (منتهی الارب). تووین یا دووین ازبلاد اسلامی نزدیک ایروان است. (تاریخ اقبال ص 462)
لغت نامه دهخدا
(دُ وَ)
مصغر دون یعنی اندکی فرومایه. (ناظم الاطباء). و رجوع به دون شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
پسوند مکانی مانند: سلطان دوین. سنگ دوین. شهر دوین. قرادوین. کافردوین. لله دوین. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 27هزارگزی جنوب باختری بجنورد. سکنۀ آن 628 تن. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات، بنشن و میوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دُ خَ)
کاتب عقبه بن عامر مکنی به ابوالهیثم تابعی و محدث است. بسیاری از تابعین، تنها به یادگیری بسنده نکردند، بلکه به عنوان محدث به نشر سنت نبوی پرداختند. کسانی چون حسن بصری، ابن شهاب زهری و قتاده بن دعامه، از جمله محدثان بزرگی هستند که در عین حال از تابعین نیز محسوب می شوند. این ترکیب منحصر به فرد، به روایت های آنان اعتباری خاص بخشیده است، چرا که مستقیماً از اصحاب حدیث فرا گرفته اند.
لغت نامه دهخدا
(یِ)
وامخواه. طلبکار. مقابل مدیون. وام ده. بستانکار. قرض دهنده. وام دهنده. مقابل بده کار. مقابل وام دار. که بدیگری بعنوان وام نقدی داده است
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی جز دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک. در 34 هزارگزی جنوب باختر فرمهین. راه نیمه شوسه به اراک دارد با 501 سکنه. آب آن قنات. محصول آنجا غلات و بنشن و انگور. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(دُ حَ)
ابن زبیب تابعی است. (منتهی الارب). تابعی در سنت اسلامی عنوان محترمانه ای برای کسانی است که پیامبر اسلام را ندیدند، اما با صحابه رابطه داشتند و از ایشان دانش دینی گرفتند. این نسل دوم، ستون های اولیه جامعه اسلامی پس از عصر پیامبر را تشکیل دادند. با تلاش تابعین، علوم اسلامی از مکه و مدینه به سراسر قلمرو اسلامی گسترش یافت و بنیاد علمی مسلمانان تقویت شد.
لغت نامه دهخدا
دهی از رستاق طبرش (تفرش) همدانی و اصبهانی. (از تاریخ قم ص 120)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
کوهی است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
ماده ای است شبیه به کافئین که از چای گیرند. الکالوئید عصارۀچای. و رجوع به چای و گیاه شناسی گل گلاب ص 204 شود
لغت نامه دهخدا
(دُ جَ)
ابن ثابت مکنی به ابوالغصن تابعی است. و ’جحی’ اوست و گفته اند غیر اوست. (منتهی الارب). تابعی در ادبیات تاریخی و اسلامی به کسی اطلاق می شود که در زمان پس از پیامبر اسلام می زیسته، اما با صحابه ارتباط مستقیم داشته و از آن ها در زمینه دین، فقه، حدیث و اخلاق تعلیم دیده است. بسیاری از مراجع دینی و فقهای اولیه اسلام از تابعین بودند. نقل روایت های آنان در منابع معتبر اسلامی باعث شده است که پژوهشگران با دقت زیاد زندگی و علم این افراد را بررسی کنند.
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ)
جوهر مسکن افیون. یکی از آلکالوئیدهایی است که از تریاک به دست می آورند و دارای خواصی شبیه مرفین و فرمولش نیز شبیه فرمول مرفین است با این تفاوت که یک CH2 اضافه دارد بنابراین فرمول آن را می توان بصورت ’C18H21NO3’ نوشت. کدئین بصورت بلورهای ریزی متبلور می شود ودر آب کاملاً محلول است و چون سمش کمتر از مرفین است در تداوی بجای مرفین با اطمینان بیشتر مصرف می شود وتمام خواص مرفین را دارد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مئین
تصویر مئین
جمع ماه، سدها، سد چمراسه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجین
تصویر دجین
گولزن ریشخند گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داین
تصویر داین
طلبکار، بستانکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تئین
تصویر تئین
شبه قلیایی که از چای استخراج کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهین
تصویر دهین
چرب شده، ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
رسم روش ادب، معمول متداول مرسوم، شیوه آهنگ، صفت کردار مانند: بهشت آیین جنت آیین، اندازه حد عدد شمار، قاعده قانون نظم، سامان اسباب، طبیعت نهاد فطرت، آذین شهر آرای جشن، زیب زینت، فر شکوه، شرع شریعت کیش: آیین اسلام، تشریفات اتیکت یا به آیین. چنانکه مرسوم است طبق معمول، چنانکه باید چنانکه ضروری است، زیبا جمیل. یا بر آیین. مثل مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفین
تصویر دفین
نهبیده پنهانشده زیرخاک کرده مدفون، پنهان کرده
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از آلکالوئید هایی است که از تریاک بدست میاورند و دارای خواص شبیه مرفین است کدئین بصورت بلور های ریزی متبلور میشود و در آب کام محلول است و چون مقدار سمیتش کمتر از مرفین است در تداوی بجای مرفین با اطمینان بیشتر مصرف میشود و تمام خواص مرفین را دارد جوهر مسکن افیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دفین
تصویر دفین
((دَ))
پنهان شده در زیر خاک، مدفون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داین
تصویر داین
((یِ))
وام دهنده، قرض دهنده
فرهنگ فارسی معین
((کُ دِ))
یکی از آلکائیدهایی است که از تریاک به دست آورند و دارای خواصی شبیه مرفین است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دسین
تصویر دسین
((دَ))
دسینه، خم شراب، سرکه و غیره
فرهنگ فارسی معین
قانون اساسی
دیکشنری اردو به فارسی