جدول جو
جدول جو

معنی دئیل - جستجوی لغت در جدول جو

دئیل
واحد اندازه گیری برنج
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آئیل
تصویر آئیل
(پسرانه)
نام پرنده ای است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دخیل
تصویر دخیل
داخل شده، بیگانه ای که میان قومی داخل شود و به آنان انتساب پیدا کند،
کلمه ای که از زبانی داخل زبان دیگر شود، کسی که در کارهای شخص دیگر مداخله داشته باشد،
در علوم ادبی در قافیه، حرف متحرکی که میان الف تاسیس و حرف روی باشد، مثل واو در کلمۀ باور و قاف در کلمۀ عاقل،
تکرار دخیل در شعر فارسی واجب نیست مثلاً عاقل و جاهل را با هم می توان قافیه کرد اما اگر دخیل را تکرار کنند پسندیده تر است مانند قافیۀ عاقل با ناقل
دخیل بستن: بستن بندی به ضریح یکی از امامان هنگام دخیل شدن و مراد خواستن
دخیل شدن: پناهنده شدن، پناه بردن، پناه بردن به کسی، ملتجی شدن بر مزار یکی از امامان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند، حجت و برهان، رهبر، راهنما، مرشد
دلیل عقلی: دلیلی که مبتنی بر حکم عقل باشد
دلیل نقلی: دلیلی که مبتنی بر احکام شرع باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر، حیله، فریب، ترب، غدر، دغلی، کلک، تنبل، احتیال، حقّه، گربه شانی، نارو، خاتوله، شید، اشکیل، تزویر، دستان، کید، روغان، شکیل، ستاوه، ترفند، خدعه، گول، نیرنگ، دلام، قلّاشی، چاره، ریو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
راهنما، رهبر، رهنمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دکیل
تصویر دکیل
لگد کوب لگد مال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر و حیله را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجیل
تصویر دجیل
اروندک شاخه ای از رود دجله، کتران (قطران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دخیل
تصویر دخیل
در آینده، در کار کسی مداخله کردن، دوست خاص، پناهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
((دَ))
مرشد، راهنما، راه، طریق، جهت، سبب، آن چه که برای اثبات امری به کار برند، جمع ادلاء ادله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دریل
تصویر دریل
((دِ رِ))
مته برقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دخیل
تصویر دخیل
((دَ))
بیگانه ای که وارد قومی شود وبه آنان منتسب شود، کلمه ای که از یک زبان وارد زبان دیگری شود، پناهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
انگیزه، رهنمون، سبب، فرنود، آوند، نخشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
Proof, Reason, Motive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motif, preuve, raison
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
কারণ , প্রমাণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
เหตุผล , หลักฐาน , สาเหตุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
कारण , प्रमाण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
sababu, ushahidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motiv, kanıt, sebep
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
동기 , 증거 , 이유
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
動機 , 証拠 , 理由
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
מניע , הוכחה , סיבה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
мотив , доказ , причина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motif, bukti, alasan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motief, bewijs, reden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motivo, prueba, razón
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motivo, prova
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motivo, prova, razão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
动机 , 证据 , 原因
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
motyw, dowód, powód
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
Motiv, Beweis, Grund
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
мотив , доказательство , причина
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دلیل
تصویر دلیل
وجہ , ثبوت
دیکشنری فارسی به اردو