جدول جو
جدول جو

معنی خیعله - جستجوی لغت در جدول جو

خیعله
(تَ)
خیعل پوشانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خیعله
پوشاندن پوستین پوشاندن
تصویری از خیعله
تصویر خیعله
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ عَ)
پوستین، جامۀ نادوخته فرجین، پیراهن که یک جانب وی دوخته و جانب دیگر نادوخته باشد و آنرا زنان پوشند، پیراهن بی آستین، گرگ، خلیع، غول. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ عَمْ مُ)
خیل. خیل. (منتهی الارب). رجوع به خیل شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَلَ)
زن بزرگ درشت جثه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، عقاب که بر سر کوه جای گیرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). گویند: عقاب قیعله، بنحو اضافه و صفت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ عَ رَ)
سبکی. خفت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ کَ لِ)
یک نوع علفی است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ)
صورت و پنداری که در خواب دیده میشود. ج، اخیله، پندار. ج، اخیله، شخص مرد و طلعت وی. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پنهان ماندن از تهمت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ سُ)
لنگ گردیدن کفتار. (منتهی الارب) (از تاج العروس) ، افشاندن چارپا پاها را. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ طَوْ وُ)
نوعی از رفتن بر روی زمین است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (تاج العروس) ، بریدن خار و کدو و مانند آن ریزه ریزه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
به آهستگی راه رفتن. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
سست رفتن بر روی زمین. به آرامی و کندی در روی زمین راه رفتن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (تاج العروس) (متن اللغه) (قاموس) (لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(تَ ضَ کُ)
حی علی الصلوه و حی علی الفلاح گفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). واین مصدری است جعلی مانند حمدله. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیاله
تصویر خیاله
پندار، همدیس (شبح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیعره
تصویر خیعره
سبکی، خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیله
تصویر خیله
خود بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیعل
تصویر خیعل
پوستین، جامه نادوخته ، پیراهن بی آستین، گرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیعلت
تصویر خیعلت
پوشاندن پوستین پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار