جدول جو
جدول جو

معنی خیسق - جستجوی لغت در جدول جو

خیسق
(خَ سَ)
دورتک از چاه و گور. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یسق
تصویر یسق
یاسا، ترتیب، نظم، تعبیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیس
تصویر خیس
مقابل خشک، ویژگی کسی یا چیزی که با آب یا مایع دیگر مرطوب شده باشد، تر، بن مضارع خیسیدن
بیشه یا کنام شیر
فرهنگ فارسی عمید
(خَ فَ)
نام اسبی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ سَ / سِ)
بیل. کمچه. چمچه. خاک انداز. بیلچه. مقحاه. مسحاه. مجرفه. (یادداشت مؤلف) : چون مهد بساری رسید شاه ایوان و سرای بهشت آئین فرموده بود کرد و بهر جانب مرزها از رکنی و آملی وشاهی و حسامی و شرفی و علایی و بسطامی و دامغانی و استرآبادی بعیارهای مختلف انبارها فرو ریخته بود و مجرفه که در آن ولایت خیسه گویند زرین و سیمین در میان زرها زده از اول دهلیز و آستانه تا بموضع منزل عروس بر مهد زرافشان می کردند. (تاریخ طبرستان) ، لحاف یا جامۀ کلفت و درشت. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
تامور. خوابگاه شیر. بیشۀ شیر. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خیس، درخت انبوه یا انبوه از قصب. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ فَ)
بیابان فراخ، اسبان و شتر مادگان و شترمرغان نیک تیزرو، زن که بغلهای رانش دراز و استخوانهای وی باریک باشد و گام دور دور نهد، سختی. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
سنان و تیری که بهدف رسیده باشد. (مهذب الاسماء) (دکری ج 1 ص 604)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیزق
تصویر خیزق
پنیرک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیسه
تصویر خیسه
بیشه شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسق
تصویر خسق
کاشفیه از گیاهان (گویش اسپهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیس
تصویر خیس
تر، چیزی که آب روی آن ریخته و آب بخود کشیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته لاروس دیسه سپید درخشان، سینی سیمی، روشنایی، بیابان فراخ، سپید موی، آوند، پیمانه، راه دراز، تالاب پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاسق
تصویر خاسق
خازق: آماجین
فرهنگ لغت هوشیار
سیاست، فسق (سنگلاخ) : برنددست بدست اهل عشرتم همه روز چوقحبه ای که بزورش برندشب به یساق. (ملافوقی)، ترتیب وساختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیس
تصویر خیس
مرطوب، تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیس
تصویر خیس
Drenched, Soaking, Soggy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیس
تصویر خیس
trempé, détrempé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خیس
تصویر خیس
sırılsıklam, ıslanmış, ıslak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خیس
تصویر خیس
흠뻑 젖은 , 젖은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خیس
تصویر خیس
びしょ濡れ , 濡れた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خیس
تصویر خیس
רטוב , רטוב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خیس
تصویر خیس
भीगा हुआ , भीगने वाला , गीला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خیس
تصویر خیس
basah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خیس
تصویر خیس
เปียกโชก , เปียก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خیس
تصویر خیس
пропитанный , промокший , мокрый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خیس
تصویر خیس
doorweekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خیس
تصویر خیس
empapado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خیس
تصویر خیس
bagnato, inzuppato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خیس
تصویر خیس
molhado, encharcado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خیس
تصویر خیس
湿透的 , 湿的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خیس
تصویر خیس
przemoczony, mokry
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیس
تصویر خیس
промоклий , мокрий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خیس
تصویر خیس
durchnässt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خیس
تصویر خیس
mvua
دیکشنری فارسی به سواحیلی