جدول جو
جدول جو

معنی خیزآب - جستجوی لغت در جدول جو

خیزآب
دهی است از دهستان حمزه نو بخش خمین شهرستان محلات، واقع در 17 هزارگزی شمال خمین و دارای 205 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و چغندرقند و انگور، شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه مالرو است ولی از طریق میشی جان می توان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
خیزآب
مد
تصویری از خیزآب
تصویر خیزآب
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیزاب
تصویر خیزاب
موج آب
فرهنگ فارسی عمید
کوهه، موجۀ آب، (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع)، موج آب که از کناره هابگذرد وآنرا کوهه نیز گویند، (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان رودمیان خواف است که در بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع است، 524 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان میربیک است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است، 240 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان شاهیجان است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 450 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
به اصطلاح کیمیا جوهر شوره و اسید نیتریک، (ناظم الاطباء)، مایعی است بی رنگ و تندبو، استنشاق بخار آن خطرناک است، غالب فلزات را حل می کند، اگر آن را با اسید کلریدریک مخلوط کنند تیزآب سلطانی بدست آید، تندآب، جوهر شوره، اسید ازتیک اسید نیتریک، (فرهنگ فارسی معین)
سیل، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، آبی سیل آسا و خروشان، آبی تیز و پرشتاب در حرکت، آب تیز و تند و فروگیرنده و بنیان کن، تندآب:
شب و روز و چرخ و مه و آفتاب
دمان ابر و تند آتش و تیز آب،
اسدی (گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
لیزابه، رجوع به لیزابه شود
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ)
گوشت نرم و نازک. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
مایعی است بیرنگ و تند بو. استنشاق بخارآن خطرناک است. غالب فلزات راحل میکند. اگرآنرا بااسید کلریدریک مخلوط کنند تیزاب سلطانی بدست آید تندآب جوهرشوره اسیدازتیک. اسیدنیتریک. یاتیزاب سلطانی. مخلوطی از تیزاب (اسیدازتیک) و اسیدکلریدریک (جوهرنمک) که میتواند همه فلزات - حتی طلا - را در خود حل کند تیزاب طلایی تیزاب فاروق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیزاب
تصویر خیزاب
موج کوهه آب
فرهنگ لغت هوشیار
آب لزج که از دهان و بینی انسان و جانوران برآید، آب لزج که از میوه (مثلا هندوانه ای که زمستانی برآن گذشته) برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیزاب
تصویر خیزاب
موج، کوهه آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیزاب
تصویر خیزاب
موج
فرهنگ واژه فارسی سره
آب کوهه، کوهه آب، موج
فرهنگ واژه مترادف متضاد