جدول جو
جدول جو

معنی خیاصت - جستجوی لغت در جدول جو

خیاصت
(تَ عَلْ لُ)
برگ خرما بافتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خیانت
تصویر خیانت
انجام عملی که برخلاف اعتماد دیگران است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیاطت
تصویر خیاطت
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، درزی گری، دوخت و دوز، دوزندگی
فرهنگ فارسی عمید
(خَ صَ)
درویشی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
غدر. مکر. حیله. ناراستی. (ناظم الاطباء). دغلی. ناراستی. (غیاث اللغات). ضد امانت. زنهارخواری. نااستواری. اغلال. (یادداشت مؤلف). ادهان. (منتهی الارب). خیانه: سلطان آن فرمود در باب من بنده یگانه مخلص بی خیانت که از بزرگی وی سزید. (تاریخ بیهقی). به آن طریق که بازگردم از راهی که به آن راه میرود و کسی که زبون نمی گیرد امانت را و حلال نمیداند غدر و خیانت را... ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ. (تاریخ بیهقی).
زین پاک شده ست و بی خیانت
هم دامن و دست و هم ازارم.
ناصرخسرو.
روزن و برهون چو بسته گشت خیانت
راه نیابد بسوی گوهرمخزون.
ناصرخسرو.
و هیچ مشاطه... مهتران را چون زشتی جرم وخیانت کهتران نیست. (کلیله و دمنه). از رنجانیدن جانوران... و کبر و خیانت و دزدی احتراز نمودم. (کلیله و دمنه).
حکیم را سخن مدحت تو ناگفتن
خیانتی است شگرف و جنایتی است عظیم.
سوزنی.
چون گربه با خیانت و چون موش نقب زن
چون عنکبوت جوله و چون خرمگس عوان.
خاقانی.
وحشت آموزد و خیانت و ریو.
سعدی (گلستان).
بر او حسد بردند و بخیانتش متهم کردند. (گلستان).
دل او دارد از امانت نور
دست او باشد از خیانت دور.
اوحدی.
، نقض عهد. پیمان شکنی، بیوفائی. نمک بحرامی، بی دیانتی، دزدی، بی عصمتی. زناکاری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
کار خیاط. صنعت درزی. (یادداشت مؤلف). درزیگری. پیشۀ درزیگری. دوزندگی، عمل دوختن جامه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیاطت
تصویر خیاطت
درزیگری دوخت و دوز دوزندگی خیاطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیانت
تصویر خیانت
عذر، مکر، حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیانت
تصویر خیانت
((نَ))
غدر، مکر، نقض عمد، نادرستی، دغلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیاطت
تصویر خیاطت
((طَ))
دوزندگی، خیاطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیانت
تصویر خیانت
دشمن یاری
فرهنگ واژه فارسی سره
بدعهدی، بی وفایی، پیمان شکنی، عهدشکنی، غدر، بی عصمتی، بی عفتی، زناکاری، دزدی، دغلی، نادرستی، ناراستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد