خواستن. (یادداشت مؤلف). خواهیدن: گر جاه و آبروی خوهی معصیت مورز از طاعت خدای طلب آبروی وجاه. سوزنی. شاها مترس خون ستمکاره ریختن می ریزبی محابا خوه شای و خوه مشای. سوزنی. گر می بخوهی کشت چه امروز و چه فردا ور داد خوهی داد چه فردا و چه امروز. سوزنی. خواه اسب وفا زین کن و زی مهر رهی تاز خوه تیغ جفا آخته کن کین ز رهی توز. سوزنی. تا از بت و از می سخن انگیزد شاعر می خوه ز بتان ختن و تبت و قرقیز. سوزنی
خواستن. (یادداشت مؤلف). خواهیدن: گر جاه و آبروی خوهی معصیت مورز از طاعت خدای طلب آبروی وجاه. سوزنی. شاها مترس خون ستمکاره ریختن می ریزبی محابا خوه شای و خوه مشای. سوزنی. گر می بخوهی کشت چه امروز و چه فردا ور داد خوهی داد چه فردا و چه امروز. سوزنی. خواه اسب وفا زین کن و زی مهر رهی تاز خوه تیغ جفا آخته کن کین ز رهی توز. سوزنی. تا از بت و از می سخن انگیزد شاعر می خوه ز بتان ختن و تبت و قرقیز. سوزنی