جدول جو
جدول جو

معنی خؤون - جستجوی لغت در جدول جو

خؤون
(خَ ئو)
دغل. ناراست. خائن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوون
تصویر خوون
خیانت کننده
فرهنگ فارسی عمید
(خُ ئو)
جمع واژۀ خال. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(شُ ئو)
جمع واژۀ شأن. (از اقرب الموارد). رجوع به شأن و شؤن شود
لغت نامه دهخدا
(رُ ئو)
جمع واژۀ رون. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به رون شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ئو)
جمع واژۀ مأنه. (منتهی الارب) (از آنندراج). و رجوع به مأنه شود، جمع واژۀ مأن، به معنی چوب یا آهن که زمین شیار کنند با وی. و تهیگاه. (آنندراج) (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رجوع به مأن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَوْ وِ)
خر خورندۀ علف تا شکمش درآگنده شود. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَوْ وو)
بمعنی خاب وان است و آن چیزی است که در پیش طاق ایوانها از پاره های آجر و گچ بطراحی بندند تا عمارت را از آسیب باران نگه دارد و معنی ترکیبی آن نگهبان پس افتاده چه خاب بمعنی پس افکنده و وان بمعنی نگهبان است. (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی). سرپناه. باران گریز
لغت نامه دهخدا