جدول جو
جدول جو

معنی خوولی - جستجوی لغت در جدول جو

خوولی
خواب آلوده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ)
خوالی [خوا / خا] . رجوع به خوالی [خوا / خا] شود،
{{اسم}} خوالی [خوا / خا] . رجوع به خوالی [خوا / خا] شود
لغت نامه دهخدا
(خَ تَ)
رفتار نهفته در عقب پرده یا در عقب هر چیز دیگر که شخص را از نظر مخفی سازد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَ زَ لا)
نوعی از رفتار با تبختر. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خوَهَْ / خُهْ)
خمیدگی. کژی. ناراستی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ وَلْ لی ی / خَ لی ی)
ابن یزید اصبحی شقی معروف. از ملاعین یوم الطف که سر بریدۀ حسین بن علی علیه السلام را در کربلا در تنور خانه خود پنهان کرد و زن او بعلت نوری که از سر می تافت بر کار شوی واقف گردید. (یادداشت مؤلف). (تلفظ کلمه نزد عامۀ فارسی زبانان خولی است)
جرجس طرابلسی از نویسندگان طرابلس به قرن چهاردهم هجری بود و او راست: 1- الجمانه العثمانیه. 2- الدلیل الشرقی. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(خَ لی ی)
منسوب است به ابوعلی اوس بن خولی. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ لی ی)
شبان نیک تیمار کننده مال، پیشکار وکارگزار نیک، محافظ باغ. باغبان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خول
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوهلی
تصویر خوهلی
خوهل بودن خوهلگی کجی مقابل راستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خولی
تصویر خولی
شبان
فرهنگ لغت هوشیار
درخت گل ابریشم، شب خسب
فرهنگ گویش مازندرانی