شیر بیشه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (تاج العروس) ، نام شتر نری بوده که او را کشته اند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مردی که گوشت صورت وی بهم آمده نه از جهت ترشرویی، از نامهای عربان. (از متن اللغه)
شیر بیشه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغه) (تاج العروس) ، نام شتر نری بوده که او را کشته اند. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مردی که گوشت صورت وی بهم آمده نه از جهت ترشرویی، از نامهای عربان. (از متن اللغه)
فرزندان خثعم در تاریخ، بنی خثعم نام گرفته اند. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده (چ 1 ص 126) آنانرا از تخم ربیعه می آورد که بعضی از آنان بولایت و حکمرانی رسیدند و از بعض دیگر نیز داستانهایی در تواریخ عرب مندرج است. رجوع شود به ’موشح’ ص 19، ’عیون الاخبار’ ص 147 و 268 و ’امتاع الاسماع’ ص 344 و 379 و ’عقدالفرید’ ج 1 ص 106 و 107 و 279 و ج 4 ص 234 و ج 6 ص 77 و خثعم بن انمار پدر قبیله ای از معد است. (از متن اللغه)
فرزندان خثعم در تاریخ، بنی خثعم نام گرفته اند. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده (چ 1 ص 126) آنانرا از تخم ربیعه می آورد که بعضی از آنان بولایت و حکمرانی رسیدند و از بعض دیگر نیز داستانهایی در تواریخ عرب مندرج است. رجوع شود به ’موشح’ ص 19، ’عیون الاخبار’ ص 147 و 268 و ’امتاع الاسماع’ ص 344 و 379 و ’عقدالفرید’ ج 1 ص 106 و 107 و 279 و ج 4 ص 234 و ج 6 ص 77 و خثعم بن انمار پدر قبیله ای از معد است. (از متن اللغه)