- خوشین (دخترانه)
- خوش و زیبا
معنی خوشین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اپتومیست
آستیلن
دوشینه، دیشبین
مرزنجوش صحرائی
خونی. یا خونین و مالین. آغشته بخون
خشک شدن
آنکه همیشه به همه کار با نظر خوب نگرد
کچوله از گیاهان
مربوط به شب گذشته، دیشبی
شیرین، دلپسند، برای مثال لب نوشین، خواب نوشین بامداد رحیل / باز دارد پیاده را ز سبیل (سعدی - ۵۲) شفابخش، برای مثال دم نوشین عیسوی داری / زهر زرّاق مفتعل چه خوری؟ (خاقانی - ۸۰۱) گوارا، خوش گوار، برای مثال به جوی اندرون آب نوشین روان شد / از این عدل و انصاف نوشیروانی (فرخی - ۳۹۳)
خونی، دارای کشتار و خونریزی مثلاً جنگ خونین
آویشن، گیاهی علفی، خودرو، معطر با برگ های کوچک و ساقۀ کوتاه که مصرف خوراکی دارد مثلاً آویشن کوهی، آویشن شیرازی
شیرین، گوارا
شیرین، گوارا
خشک شدن، خشکیدن، برای مثال بخوشید سرچشمه های قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی۱ - ۵۸)
Bloody, Bloodied
Optimistic
окровавленный , кровавый
оптимистичный
blutig
optimistisch
окроплений кров'ю , кровавий
оптимістичний
zakrwawiony, krwawy
optymistyczny
ensanguentado, sangrento
otimista
ottimista
insanguinato, sanguinoso