جدول جو
جدول جو

معنی خوشواش - جستجوی لغت در جدول جو

خوشواش
(خوَشْ/ خُشْ)
دهی است از دهستان بالا خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در جنوب باختری آمل، کوهستانی و سردسیر و دارای 240 تن سکنه و راه مالرو است. زمستان اهالی بحدود تسکاینی و کاسمده و اسکومحله و میخدان و چندر می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خالواش
تصویر خالواش
(دخترانه)
نوعی سبزی معطر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوشوار
تصویر گوشوار
گوشواره، گوش مانند، گوشه مانند، گوشۀ ایوان، کنج اتاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خالواش
تصویر خالواش
گیاهی از خانوادۀ کاسنی با ساقه های بنفش و برگ های خال دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
تندرست و در حالت نشاط و شادی، شاد، شادمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوشگوار
تصویر خوشگوار
ویژگی خوراکی که زود هضم می شود
فرهنگ فارسی عمید
(وَشْ)
سبک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مردم سبک. (مهذب الاسماء) ، شترمرغ سبک تیزرو. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). صفت برای مردم و شتر و شترمرغ:رجل وشواش. نعامه و ناقه وشواشه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خُشْ)
دهی است از دهستانهای تابع آمل. (از مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 114)
لغت نامه دهخدا
گوشواره، آنچه گوش میبرد و حمل میکند، مراد زیوری است سیمینه یا زرینه و یا بلورینه یا از فلزات دیگر یا از جنس سنگهای قیمتی که در گوش آویزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشوقت
تصویر خوشوقت
شاد و خرم
فرهنگ لغت هوشیار
محافظ مراقب راعی: والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون و ایشان که امانتها و عهد هاآی خویش را گوشوانانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشباش
تصویر خوشباش
آنکه خوش میزید آنکه از غم و غصه بدوراست، تهینت تبریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
مقابل بد حال، با سرور، بی غم
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه خوب و بمقدار زیاد غذا خورد، کسی که زندگانیش خوش و توام با عیش و عشرت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشخوان
تصویر خوشخوان
سرود گوی آواز خوان مغنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشگوار
تصویر خوشگوار
غذایی که بسهولت هضم گردد گوارا، لذیذ خوش مزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشنام
تصویر خوشنام
نیکو نام، صاحب شهرت، نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشنوا
تصویر خوشنوا
خوش آواز خوش نغمه
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه نیکو نوازد (آلات موسیقی را) کسی که نیکو ساز بزند خنیاگر و سازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشوان
تصویر گوشوان
گوش بان، محافظ، مراقب، راعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشباش
تصویر خوشباش
((خُ))
تهنیت، تبریک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشنوا
تصویر خوشنوا
((~. نَ))
خوش آواز، خوش نغمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشگوار
تصویر خوشگوار
((~. گُ))
خوش مزه، گوارا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
دلشاد، سرخوش، شاد، خرسند، شادمان، شادکام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
Beaming, Blissful, Delighted, Blissfully, Pleased
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
radieux, bienheureux, heureusement, ravi, satisfait
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
лучезарный , блаженный , счастливо , довольный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
strahlend, selig, glücklicherweise, erfreut, zufrieden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
сяючий , блаженний , щасливо , задоволений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
promienny, błogi, szczęśliwie, zadowolony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
光辉的 , 幸福的 , 幸福地 , 高兴的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
radiante, abençoado, felizmente, encantado, satisfeito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
raggiante, beato, felicemente, lieto, soddisfatto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
radiante, dichoso, felizmente, encantado, complacido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوشحال
تصویر خوشحال
stralend, gelukkig, verheugd, tevreden
دیکشنری فارسی به هلندی