- خوشامد
- خیرمقدم
معنی خوشامد - جستجوی لغت در جدول جو
- خوشامد
- سخنی مبنی بر تبریک و تهنیت و تعارف
- خوشامد
- گفتاری که در استقبال از مهمان گفته شود، مطبوع و دل پسند بودن، تملق، چاپلوسی، دلپسند، مطبوع
خوشامد گفتن: تبریک ورود گفتن و تعارف کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تبریک تهنیت، تملق چرب زبانی
تعارف کردن، تبریک ورود گفتن
تبریک ورود گفتن و تعارف کردن
گفتن سخنی به مهمان تازه رسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او، چرب زبانی، تملق، چاپلوسی
خیرمقدم
اتفاق، تصادف
چاپلوسی، تملق
قانع، راضی، خرسند
کسی که به نام نیک مشهور است نیکنام
نیکو نام، صاحب شهرت، نیکو
مبارک پی، فرخنده پی
مادر زن مادر شوهر
پسندیده، شایسته
خشنود، شاد، شادمان، خوشحال، راضی، قانع
کاری که ناگهان پیش آید، حادثه، واقعه، رویداد
خشک کردن، خشکاندن
چیزی که آن را می پسندد، پسندیده، شایسته، مقبول، چاپلوسی، تملق، رضایت
Agreeable, Benign, Pleasing, Congenial
приятный , доброкачественный
angenehm, gutartig
приємний , доброзичливий , приємний , приємний
przyjemny, łagodny, przyjazny
令人愉快的 , 良性的 , 意气相投的 , 令人愉快的
agradável, benigno
piacevole, benigno, congeniale
agradable, benigno
agréable, bénin, plaisant
aangenaam, goedaardig, vriendelijk
น่าพอใจ , ใจดี , เป็นมิตร , น่ายินดี