- خورشت
- خوردن، خوردنی طعام غذا، آنچه با نان یا برنج خورند قاتق
معنی خورشت - جستجوی لغت در جدول جو
- خورشت
- خوردن، خوردنی، طعام، آنچه با نان یا برنج خورند، خورش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو چوب است: یکی بلند بمقدار سه وجب و دیگر کوتاه بقدر یک قبضه که کودکان و جوانان بدانها بازی کنند و هر دو سر چوب کوچک تیز میباشد (چوب بزرگ را بعربی مقلا و چوب کوچک را قله گویند) دسته چلک
قوت، خوردنی، غذا، طعام
هرنوع خوراک نسبتاً آبداری که معمولاً با پلو خورده می شود، خورشت مثلاً خورش قیمه، خوراک، غذا، خوردنی، خوردن
خوردن، خوردنی، طعام، آنچه با نان یا برنج خورند، خورشت