دهی است از دهستان درزاب بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در خاور راه شوسۀ قدیمی مشهد به قوچان. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 193 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان درزاب بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در خاور راه شوسۀ قدیمی مشهد به قوچان. این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و 193 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
قَبرِستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد وادی خاموشان، غَریبِستان، مَقبَره، گورسان، کَرباس مَحَلِّه، گوردان، مَروَزَنه، مَرزَغَن، سُتودان
شهر ’جی’ اصفهان را که در دومیلی خاور یهودیه واقع بوده است بگفتۀ مقدسی المدینه می نامیدند که عربی شهرستانه است. (از ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 220). قسمتی از اصفهان. (دمشقی). رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 356 و تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ مغول و شهرستان شود شهرستان. شهری نزدیک نسا و انتهای ریگستان جنوبی خوارزم، وطن عبدالکریم شهرستانی مؤلف الملل و النحل. (تاریخ مفصل ایران عباس اقبال ص 30)
شهر ’جی’ اصفهان را که در دومیلی خاور یهودیه واقع بوده است بگفتۀ مقدسی المدینه می نامیدند که عربی شهرستانه است. (از ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 220). قسمتی از اصفهان. (دمشقی). رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 356 و تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ مغول و شهرستان شود شهرستان. شهری نزدیک نسا و انتهای ریگستان جنوبی خوارزم، وطن عبدالکریم شهرستانی مؤلف الملل و النحل. (تاریخ مفصل ایران عباس اقبال ص 30)
دهی است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. در جنوب شرقی بیارجمند و جنوب جادۀ شوسۀ شاهرود به سبزوار، در دشت شنزاری واقع است. هوایش خشک و معتدل است و 70 تن سکنه دارد. قنات کم آبی دارد و محصولش مختصری غلات و لبنیات است. راه مالرو دارد. سنگسریها و بلوچها زمستان را برای تعلیف اغنام خود به حدود این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ص 929)
دهی است از دهستان خاروطوران بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. در جنوب شرقی بیارجمند و جنوب جادۀ شوسۀ شاهرود به سبزوار، در دشت شنزاری واقع است. هوایش خشک و معتدل است و 70 تن سکنه دارد. قنات کم آبی دارد و محصولش مختصری غلات و لبنیات است. راه مالرو دارد. سنگسریها و بلوچها زمستان را برای تعلیف اغنام خود به حدود این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ص 929)
دهی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار، واقع در 36 هزارگزی شمال باختر لنگه، کنار راه فرعی لنگه به بندرچارک. دامنه، گرمسیر و مالاریایی. دارای 196 تن سکنه، آب آن از چاه و باران، محصول آنجا غلات، خرما، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حومه بخش لنگۀ شهرستان لار، واقع در 36 هزارگزی شمال باختر لنگه، کنار راه فرعی لنگه به بندرچارک. دامنه، گرمسیر و مالاریایی. دارای 196 تن سکنه، آب آن از چاه و باران، محصول آنجا غلات، خرما، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
انبار غذا. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). مطبخ. آشپزخانه: ز گنجور و دستور بستد کلید خورشخانه و خمره های نبید. فردوسی. کلید خورش خانه پادشا بدو داد دستور فرمانروا. فردوسی. خورش خانه پادشاه جهان گرفت آن دو بیدار خرم نهان. فردوسی. خورشخانه در خان او داشتی تن خویش مهمان او داشتی. فردوسی
انبار غذا. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). مطبخ. آشپزخانه: ز گنجور و دستور بستد کلید خورشخانه و خمره های نبید. فردوسی. کلید خورش خانه پادشا بدو داد دستور فرمانروا. فردوسی. خورش خانه پادشاه جهان گرفت آن دو بیدار خرم نهان. فردوسی. خورشخانه در خان او داشتی تن خویش مهمان او داشتی. فردوسی
ناحیتی است در میرجاوۀ زاهدان. (یادداشت بخط مؤلف). در فرهنگ جغرافیایی این نقطه چنین تعریف شده: کوهی است از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان واقع در 42هزارگزی جنوب باختری میرجاوه و 12هزارگزی باختری راه فرعی میرجاوه به خاش. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ناحیتی است در میرجاوۀ زاهدان. (یادداشت بخط مؤلف). در فرهنگ جغرافیایی این نقطه چنین تعریف شده: کوهی است از دهستان تمین بخش میرجاوۀ شهرستان زاهدان واقع در 42هزارگزی جنوب باختری میرجاوه و 12هزارگزی باختری راه فرعی میرجاوه به خاش. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش سراسکند تبریز، واقع در 2هزارگزی شمال باختری سراسکند و 2هزارگزی شوسۀ سراسکند به سیاه چمن. این دهکده کوهستانی است باآب و هوای معتدل و 499 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از بخش سراسکند تبریز، واقع در 2هزارگزی شمال باختری سراسکند و 2هزارگزی شوسۀ سراسکند به سیاه چمن. این دهکده کوهستانی است باآب و هوای معتدل و 499 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
هر شاخۀ جوانی که از درخت روید. (ناظم الاطباء) ، شاخ تازه ای را گویند که از تاک انگور سر زند و آن را بسبب خوشمزگی خورند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). شوش (در تداول مردم قزوین) ، نهال گل. نهال ریاحین. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
هر شاخۀ جوانی که از درخت روید. (ناظم الاطباء) ، شاخ تازه ای را گویند که از تاک انگور سر زند و آن را بسبب خوشمزگی خورند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). شوش (در تداول مردم قزوین) ، نهال گل. نهال ریاحین. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
انبار. مخزن مأکولات. جایی که در آنجا ترتیب غذاها را می دهند. (ناظم الاطباء). گنجه برای نهادن اطعمه. (یادداشت بخط مؤلف) ، شربت خانه. (ناظم الاطباء) ، جایی که برای خوردن بدانجا گرد آیند. (یادداشت بخط مؤلف)
انبار. مخزن مأکولات. جایی که در آنجا ترتیب غذاها را می دهند. (ناظم الاطباء). گنجه برای نهادن اطعمه. (یادداشت بخط مؤلف) ، شربت خانه. (ناظم الاطباء) ، جایی که برای خوردن بدانجا گرد آیند. (یادداشت بخط مؤلف)
دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 44 هزارگزی شمال باختری زنجان با375 تن سکنه. آب آن از رود خانه چال و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 44 هزارگزی شمال باختری زنجان با375 تن سکنه. آب آن از رود خانه چال و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)