- خودستا
ویژگی کسی که کردار و رفتار خود را می ستاید و از فضلیت و برتری خود صحبت می کند
معنی خودستا - جستجوی لغت در جدول جو
- خودستا (چَ / چِ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
فخور. (یادداشت مؤلف). مدح کننده از خود. لاف زننده درباره خود. از خود تعریف کننده. به خود صفات و فضایل نسبت دهنده
- خودستا
خودمنش، خویشتن بین، لاف زن، متکبر، مغرور
متضاد: غیرستا، متواضع
متضاد: غیرستا، متواضع
- خودستا
أنانيّةً
- خودستا
Rakish
- خودستا
dévergondé
- خودستا
mpenda uhuru
- خودستا
بے تکلف
- خودستا
বেপথে
- خودستا
방종한
- خودستا
kötü yola sapmış
- خودستا
弾む
- خودستا
פזיז
- خودستا
अनियंत्रित
- خودستا
tak tertib
- خودستا
เสื่อมทราม
- خودستا
losbandig
- خودستا
desinhibido
- خودستا
libertino
- خودستا
desinibido
- خودستا
不拘一格的
- خودستا
rozwiązły
- خودستا
розпусний
- خودستا
anstößig
- خودستا
развратный
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خوَ / خُ دِ)
لغت نامه دهخدا
شاخ تازه ای باشد که از درخت تاک انگور سر زند و آنرا بسبب خوشمزگی می خورند. (برهان قاطع)
