- خودخواهی
خودخواه بودن، خودپسندی
معنی خودخواهی - جستجوی لغت در جدول جو
- خودخواهی (خوَدْ / خُدْ خوا / خا)
خودپرستی. خودپسندی. خودبینی، خویشتن خواهی. (یادداشت بخط مؤلف)
- خودخواهی
تکبر، خودرایی، خودبینی، غرور، کبر، نخوت
متضاد: غیرخواهی
متضاد: غیرخواهی
- خودخواهی
الأنانيّة
- خودخواهی
Selfishness
- خودخواهی
égoïsme
- خودخواهی
ubinafsi
- خودخواهی
خود غرضی
- خودخواهی
আত্মকেন্দ্রিকতা
- خودخواهی
이기주의
- خودخواهی
bencillik
- خودخواهی
利己主義
- خودخواهی
אנוכיות
- خودخواهی
स्वार्थ
- خودخواهی
egoisme
- خودخواهی
ความเห็นแก่ตัว
- خودخواهی
egoïsme
- خودخواهی
egoísmo
- خودخواهی
egoismo
- خودخواهی
egoísmo
- خودخواهی
自私
- خودخواهی
egoizm
- خودخواهی
егоїзм
- خودخواهی
Egoismus
- خودخواهی
эгоизм
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خوا / خا)
لغت نامه دهخدا
طلب انتقام از جهت ریخته شدن خون کسی. (از ناظم الاطباء). طلب خون کسی کردن. طلب ثار. (یادداشت مؤلف) :
هر که زین شغل یافت آگاهی
کآمد آن شیر دل بخونخواهی.
نظامی.
مختار بن ابی عبیده ثقفی بخونخواهی حسین بن علی علیهم االسلام برخاست. (روضهالصفا).
درد این می کشدم گر چه چنین بی دردم
زنده بگذاشته و دعوی خونخواهی نیست.
واله هروی (از آنندراج).
به محشر دامنش از بهر خونخواهی نمیگیرم
هوس دارم که ننمایم بمردم قاتل خود را.
اسماعیل منصف تهرانی
هر که زین شغل یافت آگاهی
کآمد آن شیر دل بخونخواهی.
نظامی.
مختار بن ابی عبیده ثقفی بخونخواهی حسین بن علی علیهم االسلام برخاست. (روضهالصفا).
درد این می کشدم گر چه چنین بی دردم
زنده بگذاشته و دعوی خونخواهی نیست.
واله هروی (از آنندراج).
به محشر دامنش از بهر خونخواهی نمیگیرم
هوس دارم که ننمایم بمردم قاتل خود را.
اسماعیل منصف تهرانی
