جدول جو
جدول جو

معنی خوبتر - جستجوی لغت در جدول جو

خوبتر
(تَ)
بهتر. نیکوتر. اطیب. الطف:
بهزار دل زمانه ببقا حریف بادت
که زمانه را حریفی ز تو خوبتر نباید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
خوبتر
بهتر، نیکوتر، اطیب
تصویری از خوبتر
تصویر خوبتر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مناسب و غیرمناسب، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
حمل هر چیزی که برای خوردن باشد، توشه و راحله که از جایی بجایی نقل کنند، (ناظم الاطباء)، ظاهراً صورتی از خوربار یا خواربار باشد
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ تَ)
بهتر. نیکوتر. نکوتر. زیباتر. قشنگتر. (ناظم الاطباء) : فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. (تاریخ بیهقی). خداوند نیکو بشنود و این بندگان که حاضرند نیز بشنوند تا صواب است یا نه آنگاه آنچه خوشتر آید می باید کرد. (تاریخ بیهقی). پادشاهان بزرگ آن فرمایند که ایشان را خوشتر آید. (تاریخ بیهقی).
گوید از عمر و شادی چه بود خوشتر
مکن اندیشۀ فردا بخور و بشکن.
ناصرخسرو.
در نظارۀ او آسمان چشم حیرت گشاده، تنزهی هر چه دلکش تر و نظاره گاهی هر چه خوشتر. (کلیله و دمنه).
گر دم چنبر چوبین که شنودند خوش است
پس دم آن خوشتر کز چنبر مینا شنوند.
خاقانی.
خاقانیم که مرگم از زندگی است خوشتر
تا چون که نیست گردم داند که هست اویم.
خاقانی.
نفس عنبرین دار و آه آتشین زن
کزین خوشتر آب و هوائی نیابی.
خاقانی.
خوشتر آن باشد که سرّدلبران
گفته آید در حدیث دیگران.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نیک ترین. بهترین. زیباترین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا