جدول جو
جدول جو

معنی خواهان - جستجوی لغت در جدول جو

خواهان
خواستار، متقاضی، مقابل خوانده، در علم حقوق آنکه از کسی شاکی است، مدعی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
فرهنگ فارسی عمید
خواهان
مشتاق، طالب
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
فرهنگ لغت هوشیار
خواهان((خا))
خواستار، مشتاق، مدعی
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
فرهنگ فارسی معین
خواهان
آرزومند، مایل، راغب، مشتاق، طالب، خواستار، متقاضی، بیزار، نفور، دوستدار، شیفته، عاشق، مدعی، شاکی
متضاد: مدعی علیه، خریدار، مشتری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواهان
الطّالب
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به عربی
خواهان
Desirous, Wanting
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خواهان
désireux
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خواهان
desejoso, desejando
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خواهان
خواہش مند , چاہنے والا
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به اردو
خواهان
жаждущий , желающий
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به روسی
خواهان
begehrend, wünschend
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به آلمانی
خواهان
прагнучий , бажаючий
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خواهان
pragnący
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به لهستانی
خواهان
ইচ্ছুক , চাওয়া
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به بنگالی
خواهان
desideroso, desiderante
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خواهان
kutamani
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خواهان
arzulayan, isteyen
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خواهان
원하는
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به کره ای
خواهان
欲しい , 欲しがっている
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خواهان
渴望的
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به چینی
خواهان
इच्छाशक्ति
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به هندی
خواهان
menginginkan
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خواهان
อยากได้ , อยาก
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به تایلندی
خواهان
verlangend
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به هلندی
خواهان
deseoso, deseando
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خواهان
רוצה , רָצוֹן
تصویری از خواهان
تصویر خواهان
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرامان
تصویر خرامان
(دخترانه)
آنکه با ناز و تکبر راه می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
(خوا / خا)
در حال خواندن. (یادداشت بخط مؤلف) :
یکی غایب از خود یکی نیم مست
یکی شعرخوانان صراحی بدست.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا هََ)
جمع واژۀ خواهر. اخوات. (یادداشت بخط مؤلف) (ناظم الاطباء).
- خواهران پدر، عمه ها. عمات.
- خواهران سهیل، دو ستاره ای که بتازی اختاسهیل گویند یعنی شعرای یمانی و شعرای شامی
لغت نامه دهخدا
(خُ)
سنگی باشد بغایت سخت و تیره رنگ بسرخی مایل و آن دو نوع است نر و ماده و چون نر آن را با آب بسایند مانندشنجرف سرخ شود و مادۀ آن همچو زرنیخ زرد گردد و گویند آن نوعی از آهن است و طبیعت هر دو سرد بود چون بر ورمهای صفراوی و دموی طلا کنند نافع باشد خاصه مادۀ آن را درو برودت بیشتر است و اگر در ظرف آن شراب خورند مستی نیاورد و آن را به عربی حجر حدیدی و صندل حدیدی خوانند و بعضی گویند سنگی است سیاه و سفید که از آن نگین سازند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
آرزو. مراد. میل. خواهش. رغبت. (ناظم الاطباء). عشق در تداول عامیانه. (یادداشت بخط مؤلف) ، خواست. اراده، شهوت، طلب. (یادداشت بخط مؤلف).
- خواهانی تن، شهوت طلبی. (منتهی الارب).
- خواهانی نمودن، دعوی. دعاء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خماهان
تصویر خماهان
نوعی سنگ سخت و تیزه مایل بسرخی حجر حدیدی صندل جدیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوادان
تصویر آوادان
آبادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خماهان
تصویر خماهان
((خُ))
نوعی سنگ آهن به رنگ تیره که ساییده آن را برای درمان جرب به کار می بردند، خماهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خواستن
تصویر خواستن
طلب کردن
فرهنگ واژه فارسی سره