جدول جو
جدول جو

معنی خوابیده - جستجوی لغت در جدول جو

خوابیده
به خواب رفته، خفته، در حال خواب
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
فرهنگ فارسی عمید
خوابیده
(خوا / خا دَ / دِ)
راقد. نائم. درخواب شده. خفته. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) ، روی هم افتاده. برهم نهاده. برهم قرارداده.
- پاشنه خوابیده، پاشنه روی داخل تخت کفش افتاده.
، فروافتاده. چون: چادر خوابیده. خیمۀ خوابیده، بیحس شده. چون: پای خوابیده، خراب شده. چون: قنات خوابیده، ازکارافتاده. چون: حمام خوابیده، از حرکت بازایستاده. چون: کار خانه خوابیده، فرونشسته. چون: ف تنه خوابیده، زانوزده. از حالت ایستاده بهیئت خواب کننده درآمده. چون: سگ خوابیده، ازجریان خارج شده. چون: پول خوابیده، کنارگرفته و منتظرفرصت شده برای بازی در قمار با ورق، فروافتاده. ویران شده. چون: سقف افتاده. دیوار افتاده
لغت نامه دهخدا
خوابیده
بخواب رفته نایم، آرام گرفته
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
فرهنگ لغت هوشیار
خوابیده
خسبیده، خفته، غنوده
متضاد: بیدار، درازکشیده
متضاد: ایستاده، نشسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خوابیده
نائمٌ
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به عربی
خوابیده
Sleeping
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خوابیده
endormi
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خوابیده
usingizi
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خوابیده
سونے والا
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به اردو
خوابیده
ঘুমন্ত
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به بنگالی
خوابیده
眠っている
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خوابیده
uyuyan
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خوابیده
자고 있는
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به کره ای
خوابیده
ישן
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به عبری
خوابیده
सोता हुआ
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به هندی
خوابیده
tidur
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خوابیده
หลับ
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به تایلندی
خوابیده
slapend
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به هلندی
خوابیده
dormido
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خوابیده
addormentato
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خوابیده
dormindo
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خوابیده
睡觉的
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به چینی
خوابیده
śpiący
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به لهستانی
خوابیده
сплячий
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خوابیده
schlafend
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به آلمانی
خوابیده
спящий
تصویری از خوابیده
تصویر خوابیده
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
به خواب رفتن، خفتن، کنایه از آرام شدن، آرام گرفتن، دراز کشیدن، کنایه از بستری بودن، کنایه از انباشته شدن، کنایه از متوقف یا تعطیل شدن، کنایه از راکد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوابنیده
تصویر خوابنیده
کسی که به خواب برده شده، خوابانده شده، برای مثال بر مهد عروس خوابنیده / خوابش بربود و بست دیده (نظامی۳ - ۵۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
(کُ تَ / تِ)
نخوابیده. نخفته. ناخفته. رجوع به ناخفته شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوابنیده
تصویر خوابنیده
بخوب فرو کرده بخواب برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
استراحت کردن، خسبیدن، خفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
((خا دَ))
به خواب رفتن، آرام گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
Sleep
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
спать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوابیدن
تصویر خوابیدن
schlafen
دیکشنری فارسی به آلمانی