جدول جو
جدول جو

معنی خنیس - جستجوی لغت در جدول جو

خنیس
(خَ)
نباتی است خوشبوی از جمله پودنه به این نام در میان گیلانیان معروف است و در مازندران اوجی گویند شبیه است به سیسنبر و مایل بسیاهی و با خاصیت اخراج زلوی در حلق مانده کند و قوی تر از اقسام پودنه است و آن را بعربی خشیشهالعلق خوانند. (از انجمن آرای ناصری) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خنیس
اوجی (گویش مازندرانی) از گیاهان
تصویری از خنیس
تصویر خنیس
فرهنگ لغت هوشیار
خنیس
نابخشنده، بی سخاوت، دست خالی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دنیس
تصویر دنیس
(دخترانه و پسرانه)
نام یکی از پادشاهان یونآنکه افلاطون مدتی در دربار او بود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انیس
تصویر انیس
(دخترانه)
همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
بخیل، فرومایه، پست، لئیم، رذل، دنی، سفله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لخنیس
تصویر لخنیس
لیخنیس، گیاهی خودرو سمی با با گل های بنفش و غوزه ای شبیه غوزۀ خشخاش با دانه های سیاه و تلخ کوچک که در کشتزار جو و گندم می روید، هربنگ، هرّه، لیخنس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمیس
تصویر خمیس
پنجشنبه، لشکر و سپاه که مرکب از مقدمه، میمنه، میسره، قلب و ساقه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انیس
تصویر انیس
انس گیرنده، خوی گیرنده، یار، همدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خناس
تصویر خناس
شیطان، کنایه از شیطان صفت، بدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنیس
تصویر جنیس
آنچه در جنس خود اصیل باشد، اصیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنیس
تصویر کنیس
کنیسه، معبد یهود، کنشت
فرهنگ فارسی عمید
(لُ)
انف العجل. اناریلّن. رجوع به انف العجل شود. حکیم مؤمن در تحفه گوید: لغت یونانی و نوعی از خیری بری است نبات او قریب به ذرعی و گلش بنفش و برّی و جبلی میباشد و دانۀ او سیاه و تلخ به قدر عدسی و نزد بعضی سراج القطرب است. در سیم گرم و دو درهم از تخم او مسهل قوی و رافع سم عقرب شیاله و مفتح سدد و رافع یرقان و قدر شربت از نبات او یک مثقال است و چون گل او را بر روی عقرب اندازند کشندۀ اوست
لغت نامه دهخدا
تصویری از خنوس
تصویر خنوس
غائب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنیا
تصویر خنیا
سرود نغمه آواز
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بازی که در سالن یا در هوای آزاد بوسیله 2 یا 4 نفر در زمینی مسطح یا چمن انجام میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنیس
تصویر کنیس
معبد یهود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنید
تصویر خنید
پسند، قبول، تحسین
فرهنگ لغت هوشیار
برجیس شید (پنجشنبه)، پنج کوهه سپاهی را گویند که پنج گروهان دارد. پنجشنبه، لشکر (چه شامل پنج فرقه است)، جمع اخمسا واخمسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خناس
تصویر خناس
شیطان، دیو که وسوسه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنین
تصویر خنین
گریه در بینی، خنده در بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیس
تصویر خلیس
مردی که موهای سرش سیاه و سفید باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
ناکس، فرومایه، دون، پست، حقیر، رذل، سبکمایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انیس
تصویر انیس
مونس، انس دهنده، خو گرفته، انس گیرنده، همدم و غمخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنیس
تصویر جنیس
همگن همسردک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنیف
تصویر خنیف
جامه بزرکی برکی، بزرک پست، شادی فراوان، شتر پر شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنیس
تصویر تنیس
((تِ))
نوعی ورزش که دو یا چهار نفر به وسیله راکت و توپ کوچک در محوطه ای با ابعاد مشخص که با یک پرده توری کوتاه به دو قسمت تقسیم شده است بازی می کنند
تنیس روی میز: پینگ پنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمیس
تصویر خمیس
((خَ))
پنجشنبه، لشکر، سپاه مرکب از مقدمه، میمنه، میسره، قلب و ساقه، جمع اخمساء و اخمسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خناس
تصویر خناس
((خَ نّ))
شیطان، اهریمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنیا
تصویر خنیا
((خُ))
سرود، نغمه، آواز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
((خَ))
فرومایه، بخیل، جمع خساس، اخسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انیس
تصویر انیس
همدم، همنشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنیا
تصویر خنیا
موسیقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خسیس
تصویر خسیس
کنس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انیس
تصویر انیس
اخت، همدم
فرهنگ واژه فارسی سره