جدول جو
جدول جو

معنی خنیانه - جستجوی لغت در جدول جو

خنیانه
از دهستان سجارود بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آشیانه
تصویر آشیانه
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، کابوک، بتواز، وکر، آشیان، آشانه، کابک، تکند، پیواز، پتواز، وکنت، پدواز برای مثال برو این دام بر مرغی دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ - ۸۵۲)
خانه، مسکن، ماوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خمیازه
تصویر خمیازه
دم عمیق همراه با باز شدن غیر ارادی دهان، بر اثر خستگی، کسالت، بی خوابی یا خواب آلودگی، دهن دره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
استخوان بالای مغز سر که از جمجمه جدا است، کاسۀ سر، قحف، عظم قحف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
پوشش زمین از سنگ یا آجر، سنگ فرش، آجرفرش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خصمانه
تصویر خصمانه
مانند دشمن، از روی دشمنی و عداوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنیاگر
تصویر خنیاگر
آوازه خوان، سرودخوان، برای مثال بشنو و نیکو شنو نغمۀ خنیاگران / به پهلوانی سماع به خسروانی طریق (مسعود سعد - ۴۹۷)، نوازنده
فرهنگ فارسی عمید
(تَ عَلْ لا)
دغلی وناراستی کردن با کسی. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). خیانت کردن. (از تاج المصادربیهقی) (از مصادر زوزنی). مصدر دیگر است برای ’خون’
لغت نامه دهخدا
تصویری از خسخانه
تصویر خسخانه
خانه تابستانی که از خس سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندانده
تصویر خندانده
بخنده در آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنذیان
تصویر خنذیان
بد زیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنیاگر
تصویر خنیاگر
سازنده، نوازنده، سرودگوی
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی گلوله که بوسیله خمپاره انداز پرتاب شود، گلوله ای که جهت آتشبازی سازند و آن در هوا منفجر گردد و بچند رنگ در آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمخانه
تصویر خمخانه
شرابخانه، میکده، میخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیازه
تصویر خمیازه
دهان دره، دهن دره
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که از نی بوریا سازند خانه ای که بر در و پنجره آن خاز شتر بندند و آب بر آن پاشند تا نسیم خنک بدرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاینانه
تصویر خاینانه
آنچه از روی خیانت انجام گیرد: اعمال خاینانه، از روی خیانت: (خاینانه رفتار میکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختوانه
تصویر ختوانه
ملبوس پشمینه درویشان
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه ای بزرگ از پوست گوسفند دباغت کرده که درست از گوسفند بر آورند همیان همیانه انبانه، پوست بزغاله خشک کرده که قلندران در میان بندند و ذخیره درو نگاهدارند. یا از انبان تهی پنیر جستن، از غایت شره و آز عمل لغو و بیهوده انجام دادن، شکم بطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
استخوان بالای مغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
فرش زمین از سنگ گچ یا آجر
فرهنگ لغت هوشیار
لانه حیوانات از مرغ سگ موش زنبور مارو غیره آشیان، خانه ماء وی مسکن، طبقه مرتبه آشکوب، سقف آسمانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصمانه
تصویر خصمانه
دشمنانه، دشمن وار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهیانه
تصویر آهیانه
((نِ))
کاسه سر، جمجمه، کام، دهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنیاگر
تصویر خنیاگر
((~. گَ))
آوازخوان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خفتانه
تصویر خفتانه
((خِ نِ))
پوشش، پالان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خصمانه
تصویر خصمانه
((خَ نِ))
از روی دشمنی، از روی خصومت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
((نِ))
سنگ فرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشیانه
تصویر آشیانه
((نِ))
لانه حیوانات، خانه، طبقه، مرتبه، سقف، آسمانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمخانه
تصویر خمخانه
((خُ نِ))
سردابی که خم های باده را در آن جا گذارند، میخانه، میکده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمیازه
تصویر خمیازه
((خَ زِ))
حالتی که به سبب خستگی، اختلال در خواب و کسالت در شخص ایجاد شود به طوری که به فاصله کوتاه و ناخودآگاه دهان تا حد ممکن باز شده، دست ها کشیده و سینه منبسط گردد، دهان دره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیانه
تصویر آژیانه
آجر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خنیاگر
تصویر خنیاگر
موسیقیدان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خصمانه
تصویر خصمانه
دشمن گونه
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی