جدول جو
جدول جو

معنی خنفقیق - جستجوی لغت در جدول جو

خنفقیق
(خَ فَ)
بسیار تیزرو از شترمادگان و شترمرغان، سختی. سختی زمانه، نوعی از رفتاراسب و آن جنبان رفتن باشد، زن دلیر سبک. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خفریق
تصویر خفریق
پلید، ناپاک، آلوده، نجس، چرکین، فژاک، فژاگن، فژاگین
فرهنگ فارسی عمید
(فِ قَ)
مشرق و مغرب. (غیاث اللغات) (مهذب الاسماء). خافقان:
مرمرا باری بدین درگاه شاهست آرزو
نز ری و گرگان همی یاد آیدم نز خافقین.
منوچهری.
جز که نادر باشد اندر خافقین
آدمی سر برزند بی والدین.
مولوی (مثنوی).
ای کمال نیکمردان برتو ختم
نیکنامی منتشر در خافقین.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(خُ قی یَ)
آزاری در حلقهای مرغان و اسبان. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(خَفَ)
تیزرو از شتر و از شتر مرغ، سختی، آواز دست و پای اسب در دویدن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
گشاده شدن چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). انفراج. (از اقرب الموارد). شکافته شدن. (تاج المصادربیهقی) (مصادر زوزنی) ، گوشها (واحد ندارد). (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ نقاب. روبندها. (از غیاث اللغات). جمع نقاب در اقرب الموارد نقب است. و رجوع به مفردهای کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ نَ)
شهری است از شهرهای دربند خزران. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
منسوب است به خندق که جایگاهی است در جرجان. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(تَدْ)
به نافقاء بیرون آمدن کلاکموش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خارج شدن یربوع از نافقاء خود. (از اقرب الموارد) ، درسوراخ شدن موش. (تاج المصادر بیهقی). داخل شدن یربوع در نافقاء، ضد است. (از اقرب الموارد) ، نافقاء ساختن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، روایی دادن رخت و سعله را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ عَزْ زُ)
آواز کردن شرم زن. منه: خق الفرج خقیقاً، جوش زدن دیک و بانگ کردن آن. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). منه: خق ّ القدر
لغت نامه دهخدا
(تَ عَزْ زُ)
آوازوزیدن باد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، آواز رفتن آب. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
خبه کرده شده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خافقین
تصویر خافقین
مشرق و مغرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفریق
تصویر خفریق
زشت و بد هیکل، ندامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفیق
تصویر خفیق
آواز آب، آوای باد، چرتی، دل تپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خافقین
تصویر خافقین
((فِ قِ))
مشرق و مغرب، خاور و باختر
فرهنگ فارسی معین