از:ناساز + ی، اسم معنی، حاصل مصدر، (حاشیه برهان قاطعچ معین)، مخالفت کردن، (برهان قاطع) (آنندراج)، مخالفت، عدم موافقت، (ناظم الاطباء)، مخالفت، (انجمن آرا)، دشمنی، ناسازگاری، کج روی، ستیزه خوئی: گردون ستیزه کار دیدی که چه کرد ناسازی روزگار دیدی که چه کرد، مشتاق اصفهانی، ، تناقض، بی ادبی، گستاخی، بهانه گیری، (ناظم الاطباء)، بی اصولی، خارج مبحث بودن، (برهان قاطع) (آنندراج)، بی اصولی، بی آهنگی، (ناظم الاطباء)، بدوضعی، (برهان قاطع) (آنندراج)، تزویر، (ناظم الاطباء)
از:ناساز + ی، اسم معنی، حاصل مصدر، (حاشیه برهان قاطعچ معین)، مخالفت کردن، (برهان قاطع) (آنندراج)، مخالفت، عدم موافقت، (ناظم الاطباء)، مخالفت، (انجمن آرا)، دشمنی، ناسازگاری، کج روی، ستیزه خوئی: گردون ستیزه کار دیدی که چه کرد ناسازی روزگار دیدی که چه کرد، مشتاق اصفهانی، ، تناقض، بی ادبی، گستاخی، بهانه گیری، (ناظم الاطباء)، بی اصولی، خارج مبحث بودن، (برهان قاطع) (آنندراج)، بی اصولی، بی آهنگی، (ناظم الاطباء)، بدوضعی، (برهان قاطع) (آنندراج)، تزویر، (ناظم الاطباء)