مؤنث اخیص، زن کلان و ضعیف، بزی که یک شاخ وی راست استاده و شاخ دیگر بسرش چسبیده باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). - عنز خیصاء، ماده بز یک شاخ. (منتهی الارب). ، زنی که یک چشم وی خرد و دیگری کلان باشد، عطیه اندک. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خیص
مؤنث اخیص، زن کلان و ضعیف، بزی که یک شاخ وی راست استاده و شاخ دیگر بسرش چسبیده باشد. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). - عنز خیصاء، ماده بز یک شاخ. (منتهی الارب). ، زنی که یک چشم وی خرد و دیگری کلان باشد، عطیه اندک. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خیص
زنی که دنبالۀ ابروی او باریک باشد. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زنی که بخشی از سر وی کم موی و ضعیف باشد. ج، دمص. (از اقرب الموارد)
زنی که دنبالۀ ابروی او باریک باشد. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زنی که بخشی از سر وی کم موی و ضعیف باشد. ج، دُمْص. (از اقرب الموارد)