جدول جو
جدول جو

معنی خمشتر - جستجوی لغت در جدول جو

خمشتر
(خَ مَ تَ)
مرد لئیم. مرد ناکس. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ تَ)
بهتر. نیکوتر. نکوتر. زیباتر. قشنگتر. (ناظم الاطباء) : فردا صبوح باید کرد که بامداد باغ خوشتر باشد. (تاریخ بیهقی). خداوند نیکو بشنود و این بندگان که حاضرند نیز بشنوند تا صواب است یا نه آنگاه آنچه خوشتر آید می باید کرد. (تاریخ بیهقی). پادشاهان بزرگ آن فرمایند که ایشان را خوشتر آید. (تاریخ بیهقی).
گوید از عمر و شادی چه بود خوشتر
مکن اندیشۀ فردا بخور و بشکن.
ناصرخسرو.
در نظارۀ او آسمان چشم حیرت گشاده، تنزهی هر چه دلکش تر و نظاره گاهی هر چه خوشتر. (کلیله و دمنه).
گر دم چنبر چوبین که شنودند خوش است
پس دم آن خوشتر کز چنبر مینا شنوند.
خاقانی.
خاقانیم که مرگم از زندگی است خوشتر
تا چون که نیست گردم داند که هست اویم.
خاقانی.
نفس عنبرین دار و آه آتشین زن
کزین خوشتر آب و هوائی نیابی.
خاقانی.
خوشتر آن باشد که سرّدلبران
گفته آید در حدیث دیگران.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(گُ مِ)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج که در 11000 گزی جنوب باختری روانسر و 4000 گزی باختر راه فرعی روانسر به سنجابی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنۀ آن 350 تن است. آب آن از رود خانه دولت آباد تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که تابستان از آن اتومبیل میتوان برد. دو محل بفاصله 2000 گز به گمشتر معروفند: یکی گمشتر بالا و یکی گمشتر پائین. سکنۀ گمشتربالا 230 نفر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَ تَ)
ولایت در زمان هخامنشیان، خشتره. خشتک. خشت کوچک. (یادداشت بخط مؤلف) :
خروش و خرشه و خشخاش و خشت و خشتر و خم
خر و خروس و خراسان و خرس و خربیواز.
(از فرهنگ اوبهی)
لغت نامه دهخدا