جدول جو
جدول جو

معنی خلیله - جستجوی لغت در جدول جو

خلیله
(خَ لَ)
مؤنث خلیل که دوست خالص باشد. (از منتهی الارب) ، زن درویش و مفلس. (منتهی الارب). ج، خلیلات، خلائل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دلیله
تصویر دلیله
(دخترانه)
معشوقه، نام زنی که سبب گرفتار شدن شمشون شد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملیله
تصویر ملیله
(دخترانه)
رشته باریک فلزی طلا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خلیقه
تصویر خلیقه
خوی، طبیعت، سرشت، آنچه خداوند آفریده، مخلوق، مردم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلیله
تصویر جلیله
جلیل، بزرگوار، کلان سال و محترم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلیفه
تصویر خلیفه
عنوان هر یک از جانشینان پیغمبر، رهبر مذهبی برخی جوامع مسیحی شرقی، خمیرگیر، قائم مقام، جانشین، داروغه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلیطه
تصویر خلیطه
در همی در آمیختگی
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است در هندوستان که رنگش زرد یا سیاه است و در طب از آن استفاده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
رشته باریک نقره یی یا طلایی که داخل آن مجوف باشد و با آن روی پارچه نقش و نگارایجاد کنند توضیح اگر تار نقره یی و طلایی باریک باشد چنانکه در سوراخ سوزن فرورود} گلابتون {است و اگر پهن باشد} نقده {و اگر میان خالی باشد} ملیله {است (فرنظا)، حالتی است مانند حمی (تب) توضیح ایلاقی گفته حالتی است که مخالط آن حرارت است و بسر حد حمی نرسیده و با آن اعیا و کسل و بیداری و اعراض مختلفه باشد (مجمع الجوامع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلیله
تصویر قلیله
مونث قلیل و همه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلیله
تصویر غلیله
مونث غلیل و زره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علیله
تصویر علیله
مونث علیل زن بیمار مریضه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلیله
تصویر ظلیله
مونث ظلیل. مونث ظلیل آبگیر، درختستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیده
تصویر خلیده
فرو رفته، نفوذ کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلیله
تصویر سلیله
دختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیعه
تصویر خلیعه
بی پروائی و رسوائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلیله
تصویر جلیله
والا
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره کمبرتاسه نزدیک به تیره فرفیون که جزو رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ است. این گیاه مخصوص نواحی حاره است و بومی هند میباشد. میوه های آن تقریبا ببزرگی یک بادام معمولی است ولی دارای تقسیمات عریضی پنج تایی میباشد (شبیه میوه باقلا) گوشت روی میوه که روی پوست دانه را پوشانده تلخ مزه و قابض است. پوست دانه اش بسیار سخت است و از مغز آن روغن مخصوصی میگیرند. بطور کلی میوه های این گیاه در تداوی مورد استفاده واقع میگردد بلیلج
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بجای کسی باشد در کاری، از پس کسی آینده و در کاری قائم مقام کسی شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذلیله
تصویر ذلیله
مونث ذلیل مونث ذلیل خاکی گناهکار رام ساده: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلیله
تصویر دلیله
مونث دلیل گواه روشن پروهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیله
تصویر حلیله
همسر، جفت، زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضیله
تصویر خضیله
مرغزار چمنزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصیله
تصویر خصیله
موی در هم پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلاله
تصویر خلاله
دوستی ناب دوستی، دندان کاو، زفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلیقه
تصویر خلیقه
طبیعت، سرشت، خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلیله
تصویر حلیله
((حَ لِ یا لَ))
زن شرعی مرد، همسر، جمع حلایل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خصیله
تصویر خصیله
((خَ لِ یا لَ))
قطعه گوشت پی دار، گوشتی که در آن عصب باشد، جمع خصیل، خصائل، دسته مو، موی درهم پیچیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلیقه
تصویر خلیقه
((خَ قِ))
سرشت، ذات، خوی، عادت، جمع خلائق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلیفه
تصویر خلیفه
((خَ فِ))
جانشین، قائم مقام، پیشوای مسلمانان، جمع خلفاء، خلائف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلیده
تصویر خلیده
((خَ دِ))
فرورفته، زخم شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سلیله
تصویر سلیله
((سَ لَ یا لِ))
دختر
فرهنگ فارسی معین
((مَ لِ))
رشته های باریک زر و سیم که با آن ها روی یخه یا آستین یا دامن لباس نقش و نگار و زردوزی می کنند
فرهنگ فارسی معین
((هَ لِ))
درختی از تیره کمبرتاسه و از رده دولپه ای ها که دارای میوه بیضوی شکلی به اندازه یک سنجد ریز است. میوه این گیاه مصرف طبی دارد و خشک شده آن را به عنوان قابض به کار می برند، این گیاه خاص نواحی حاره است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلیفه
تصویر خلیفه
پادشاه تازی، جانشین
فرهنگ واژه فارسی سره