جدول جو
جدول جو

معنی خلکان - جستجوی لغت در جدول جو

خلکان
(خَ لَ)
دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانا شهرستان ارومیه. دارای 150 تن سکنه که آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و توتون می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی آن جاجیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملکان
تصویر ملکان
(پسرانه)
نام پدر خضر (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خلخان
تصویر خلخان
اشنان، گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخه های باریک، برگ های ریز و طعم شور که معمولاً در شوره زارها می روید، اشنیان، آذربویه، خرند، آذربو، شنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلقان
تصویر خلقان
کهنه، فرسوده. در فارسی معمولاً در معنای مفرد به کار می رود، جامۀ کهنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
راهرو پله پله میان طبقات بالا و پایین عمارت، رازینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
هدایت کنندۀ هواپیما یا بالگرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلجان
تصویر خلجان
پریدن پلک چشم، اضطراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
جمع پله، راهروپله پله میان طبقات بالا وپائین عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
باغرغرک گونه ای از باغرغره که پرنده است و آن را به نادرست باقرقره می نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
خلیدن، دودلی، جستن اندام، خارخار آه بی ساجد سجودی چون بود ک گفت بی چون باشد و بی خارخار (مولانا) تازی ک گشنیز از گیاهان پریدن پلک چشم، جستن پهلو یا عضو دیگر، لرزیدن تکان خوردن، اضطراب، بخاطر در آمدن، میل خاطر خواهش چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
آنکه هواپیما را هدایت کند هوا نورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلخان
تصویر خلخان
گیاهی است مانند اشنان که از آن اشخار سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلصان
تصویر خلصان
دوست ویژه، دوست یکدل
فرهنگ لغت هوشیار
جمع خلق، ژنده ها جامه های کهنه جمع خلق کهنه ها ژنده ها جامه های کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکان
تصویر خشکان
خشک کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولکان
تصویر ولکان
فرانسوی آتشفشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلجان
تصویر خلجان
((خَ لَ))
لرزیدن، تکان خوردن، اضطراب، میل خاطر، خواهش چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
((پِ لِّ))
جمع پله، ساختاری به شکل ردیف یا مجموعه ای از پله های پشت سر هم میان دو یا چند سطح برای امکان رفت و آمد از یکی به دیگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلقان
تصویر خلقان
((خَ))
جمع خلق، کهنه ها، ژنده ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
آویاتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پلکان
تصویر پلکان
مقطع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
Aviator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
aviateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
aviador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
penerbang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
นักบิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
vlieger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
飞行员
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
aviatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
aviador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
lotnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
авіатор
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
Flieger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
авиатор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خلبان
تصویر خلبان
पायलट
دیکشنری فارسی به هندی