نام دیگر کالسدون است. رجوع به کالسدون در این لغت نامه شود: یحیی النحوی کان فی الجمع الرابع الذی اجتمع فی مدینه یقال له خلکدونیه. (عیون الانباء ج 1 ص 104)
نام دیگر کالسدون است. رجوع به کالسدون در این لغت نامه شود: یحیی النحوی کان فی الجمع الرابع الذی اجتمع فی مدینه یقال له خلکدونیه. (عیون الانباء ج 1 ص 104)
دزی آن را نوعی پیچه و روبنده حدس زده است که در آن تردید دارد سندش این جمله است. فتزینت باحسن الزینه و ارخت علی عینیها خاقونیه. (از فرهنگ دزی ج 1 ص 346)
دزی آن را نوعی پیچه و روبنده حدس زده است که در آن تردید دارد سندش این جمله است. فتزینت باحسن الزینه و ارخت علی عینیها خاقونیه. (از فرهنگ دزی ج 1 ص 346)
نام مرزیست که طرسوس و مصیصه و اذنه و عین زربه در آنجاست. و یزید بن معاویه درباره آن گفته: و ما ابالی بمالاقی جموعهم بالخذفدونه من حمی و من موم اذا اتکات الأنماط مرتفقاً فی دیر مر ان عندی ام کلثوم. چه یزید را خبر از گرفتاریهای سختی بود که بر اثر جنگ بمسلمانها در این ناحیت رسید بود و چون این دو بیت به معاویه رسید، گفت: بخداوند سوگند که او را برخلاف میلش به آنها ملحق خواهم کرد. لذا او را تجهیز کرد و به آنها ملحق گردانید. این نام را ’غذقدونه’ و ’خلقدونه’ نیز آورده اند. (از معجم البلدان)
نام مرزیست که طرسوس و مصیصه و اذنه و عین زربه در آنجاست. و یزید بن معاویه درباره آن گفته: و ما ابالی بمالاقی جموعهم بالخذفدونه من حمی و من موم اذا اتکات الأنماط مرتفقاً فی دیر مرْ ان عندی ام کلثوم. چه یزید را خبر از گرفتاریهای سختی بود که بر اثر جنگ بمسلمانها در این ناحیت رسید بود و چون این دو بیت به معاویه رسید، گفت: بخداوند سوگند که او را برخلاف میلش به آنها ملحق خواهم کرد. لذا او را تجهیز کرد و به آنها ملحق گردانید. این نام را ’غذقدونه’ و ’خلقدونه’ نیز آورده اند. (از معجم البلدان)
شهری است نزدیک قونیه. (منتهی الارب). شهری است از شهرهای روم در نزدیکی قونیه. از کوههای آن سنگ آسیا برند. (از معجم البلدان). و رجوع به نزهه القلوب و قاموس الاعلام ترکی شود
شهری است نزدیک قونیه. (منتهی الارب). شهری است از شهرهای روم در نزدیکی قونیه. از کوههای آن سنگ آسیا برند. (از معجم البلدان). و رجوع به نزهه القلوب و قاموس الاعلام ترکی شود
نام شهری است که دارالملک فیلقوس پدر اسکندر بوده. (برهان) (آنندراج). شهری است... پایتخت فیلقوس. (فرهنگ رشیدی). ناحیتی از یونان قدیم که حد جنوبی آن بحر اژه و کوه کامبونی و مغرب آن سلسلۀ جبال پند و شمال آن کوه اربلوس و مشرق ردپ بوده و اسکندر از این مملکت بوده است. ماقدونیا. مقدونیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناحیتی است تاریخی در شبه جزیره بالکان در دوران فیلیپ دوم (356- 336 قبل از میلاد) واسکندر سوم (کبیر) (336- 323 قبل از میلاد) که بر یونان فرمانروائی داشتند، ولی این ناحیه پس از چندی و به دنبال سه جنگ پی در پی در سالهای 216- 168 قبل از میلاد در شمار یکی از ایالات روم قرار گرفت. ترکها در سال 1371 میلادی بر این ناحیه فرمانروایی یافتند در حالیکه بلغارها و سربها و یونانیان بر سر تصاحب آن ادعاهائی داشتند و در نتیجۀ دو جنگ در بالکان (1912- 1913 میلادی) ، مقدونیه میان این کشورها تقسیم گردید. در سالهای 1915- 1918 میلادی مقدونیه تبدیل به صحنۀ مهم و عجیبی گردید که در آن جا متفقین علیه سپاهیان آلمان و اتریش و بلغارستان صف آرایی می کردند. قسمت اعظم این سرزمین کوهستانی و دارای آبگیرهاست که بزرگترین آنها ’واردار’ است. امروزه مقدونیه میان بلغارستان و یونان 1/890/700 تن سکنه دارد و شهر مرکزی آن سالونیک است) و یوگوسلاوی تقسیم شده که این قسمت بصورت جمهوری فدرال اداره میشود (150800 تن سکنه دارد و مرکز آن سکوپج است). (از لاروس). و رجوع به ناظم الاطباء و ایران باستان ج 2 ص 1190 و قاموس الاعلام ترکی ذیل مقدونیه و ماکدونیه و حاشیۀ برهان چ معین و اسکندر شود: سکندر به دستوری رهنمون ز مقدونیه برد رایت برون. نظامی. به یونان زمین بود مأوای او به مقدونیه خاصتر جای او. نظامی. ز مقدونیه روی در راه کرد به اسکندریه گذرگاه کرد. نظامی
نام شهری است که دارالملک فیلقوس پدر اسکندر بوده. (برهان) (آنندراج). شهری است... پایتخت فیلقوس. (فرهنگ رشیدی). ناحیتی از یونان قدیم که حد جنوبی آن بحر اژه و کوه کامبونی و مغرب آن سلسلۀ جبال پند و شمال آن کوه اربلوس و مشرق ردپ بوده و اسکندر از این مملکت بوده است. ماقدونیا. مقدونیا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ناحیتی است تاریخی در شبه جزیره بالکان در دوران فیلیپ دوم (356- 336 قبل از میلاد) واسکندر سوم (کبیر) (336- 323 قبل از میلاد) که بر یونان فرمانروائی داشتند، ولی این ناحیه پس از چندی و به دنبال سه جنگ پی در پی در سالهای 216- 168 قبل از میلاد در شمار یکی از ایالات روم قرار گرفت. ترکها در سال 1371 میلادی بر این ناحیه فرمانروایی یافتند در حالیکه بلغارها و سربها و یونانیان بر سر تصاحب آن ادعاهائی داشتند و در نتیجۀ دو جنگ در بالکان (1912- 1913 میلادی) ، مقدونیه میان این کشورها تقسیم گردید. در سالهای 1915- 1918 میلادی مقدونیه تبدیل به صحنۀ مهم و عجیبی گردید که در آن جا متفقین علیه سپاهیان آلمان و اتریش و بلغارستان صف آرایی می کردند. قسمت اعظم این سرزمین کوهستانی و دارای آبگیرهاست که بزرگترین آنها ’واردار’ است. امروزه مقدونیه میان بلغارستان و یونان 1/890/700 تن سکنه دارد و شهر مرکزی آن سالونیک است) و یوگوسلاوی تقسیم شده که این قسمت بصورت جمهوری فدرال اداره میشود (150800 تن سکنه دارد و مرکز آن سکوپج است). (از لاروس). و رجوع به ناظم الاطباء و ایران باستان ج 2 ص 1190 و قاموس الاعلام ترکی ذیل مقدونیه و ماکدونیه و حاشیۀ برهان چ معین و اسکندر شود: سکندر به دستوری رهنمون ز مقدونیه برد رایت برون. نظامی. به یونان زمین بود مأوای او به مقدونیه خاصتر جای او. نظامی. ز مقدونیه روی در راه کرد به اسکندریه گذرگاه کرد. نظامی