- خلفاء
- جمع خلیفه
معنی خلفاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنیز بی شرم و جنجالی، جمع حلیف، هم سوگندان همراهان جمع حلیف هم عهدان هم پیمانان
جمع خلیط آمیزگاران آمیزشکاران
جمع خالص گزیدگان دوستان گزین
گیاهی مانند نی با شاخه های باریک و برگ های دراز و نازک که از شاخه های آن حصیر و پرده های حصیری می بافتند، دوخ، دخ، روخ
سنگ پهن
زمین نا چریده، کمان در نیام، سال فراخ سال ارزانی
فرخسال سال ارزانی
می سرخ
پوچی، تهیگی
پنهانی، پوشیدگی، بطور مخفیانه، پوشیده شدن، نهفته گشتن، پوشیدگی نهانی نهفتگی مقابل ظهور
جمع خلیفه، جانشینان جمع خلیفه جانشین ها، قائم مقام ها
جای خالی، جایی که در آن کسی نباشد، خلوت، در علم فیزیک فضایی که ماده ای در آن نباشد، جای خالی از هوا
خاک، ناچیز، اندک، رخت کالا که بر زمین افتاده ستبران: زن، ران ستبر
خلیفه
خلفای راشدین (اربعه): چهار خلیفۀ بعد از پیامبر اسلام (ابوبکر، عمر، عثمان و علی)
خلفای راشدین (اربعه): چهار خلیفۀ بعد از پیامبر اسلام (ابوبکر، عمر، عثمان و علی)