جدول جو
جدول جو

معنی خلعلع - جستجوی لغت در جدول جو

خلعلع
(خَ لَ لَ)
کفتار ماده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ لُ لُ)
مرغی است آبی درازگردن. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد از قاموس)
لغت نامه دهخدا
(تَ لُ)
شکسته شدن استخوان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، غلطیدن از گرسنگی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). یقال: بات یتلعلع من الجوع. (از اقرب الموارد) ، تصور و اضطراب، بی آرامی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چشم سیاه شدن از گرسنگی و جز آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، زبان بیرون کردن سگ از تشنگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درخشیدن سراب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سست و بیتاب شدن از بیماری و سختی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، لعلع گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ)
کوهی است. (منتهی الارب). کوهی است و بدان جا جنگی بوده است. (معجم البلدان) ، موضعی و آبی در بادیه. (منتهی الارب). آبی است در بادیه و گویند منزلی است میان بصره و کوفه: عرنی، تا عین جمل سی میل و تا صیدسی میل و تا اخادید سی میل و تا اقر سی میل و تا سلمان بیست میل و تا لعلع بیست میل است و تا بارق بیست میل و تا مسجد سعد چهل میل و تا مغیثه سی میل و تاعذیب بیست وچهار میل و تا قادسیه شش میل و تا کوفه چهل وپنج میل است. (از معجم البلدان). و رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 274 و ج 6 ص 64 و المعرب جوالیقی ص 132 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تلعلع
تصویر تلعلع
شکسته شدن استخوان، تصور و اضطراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعلع
تصویر لعلع
گرگ، آبسار
فرهنگ لغت هوشیار