- خفگی
حالتی که به واسطۀ کمی اکسیژن در هوا، تغییر درجۀ فشار هوا، استنشاق گازهای سمی و مانند آن و درنتیجه سخت شدن تنفس دست می دهد و گاه سبب مرگ می شود، فشردگی گلو، اختناق، خبک، خبه، خپک، خپه، کیارا
معنی خفگی - جستجوی لغت در جدول جو
- خفگی (خَ فَ / فِ)
حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس. (ناظم الاطباء). خبگی. خپگی. گلوگرفتگی. (یادداشت بخط مؤلف) ، اضطراب، کم هوائی جایی، آزردگی خاطر. (ناظم الاطباء)
- خفگی
حالت فشردگی گلو و حبسی و تنگی نفس
- خفگی
اختناق
- خفگی
احتقان، تنگی نفس، نفس تنگی، اختناق، خفقان
- خفگی
تعبیر خواب خفگی اگر در خواب احساس خفگی کنید، نشانه آن است که در مقابل فرد مورد علاقه خود احساس شرمساری خواهید کرد.
- خفگی
اختناقٌ
- خفگی
Suffocation
- خفگی
suffocation
- خفگی
soffocamento
- خفگی
ترشرویی، خفگی
- خفگی
удушье
- خفگی
Erstickung
- خفگی
задушення
- خفگی
uduszenie
- خفگی
窒息
- خفگی
দমবন্ধ
- خفگی
گھٹن
- خفگی
asfixia
- خفگی
kukosa hewa
- خفگی
boğulma
- خفگی
질식
- خفگی
窒息
- خفگی
sufocação
- خفگی
घुटन
- خفگی
sesak napas
- خفگی
การหายใจไม่ออก
- خفگی
verstikking
- خفگی
חֲנִיקָה
