جدول جو
جدول جو

معنی خطر - جستجوی لغت در جدول جو

خطر
آنچه مایۀ تلف شدن کسی یا چیزی است، بلندی قدر و مقام، شرف، بزرگی، برای مثال از خطر کردن بزرگی و «خطر» جویم همی / این مثل نشنیده ای کاندر خطر باشد «خطر» (امیرمعزی - ۳۳۳)، نزدیکی به هلاک، خطا، اشتباه
تصویری از خطر
تصویر خطر
فرهنگ فارسی عمید
خطر
(تَ)
دم جنبانیدن. (منتهی الارب). منه: خطر الفحل بذنبه خطراً، دم جنبانید آن گشن بچپ و راست. (منتهی الارب) (از تاج العروس) ، برداشتن و زیر آوردن شمشیر. منه: خطر الرجل بسیفه خطراً، برداشت شمشیر را باری و زیر آورد آنرا بار دیگر. خطر برمحه، برداشت نیزه را باری وزیر آورد آنرا بار دیگر. (منتهی الارب). فخرج یخطر بسیفه، ای یهزه معجباً بنفسه متعرضا للمبارزه. (از اقرب الموارد) ، جنبیدن نیزه و به اهتزاز درآمدن آن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد). ذکر تک و الخطی یخطر بیننا. (از اقرب الموارد) ، تبختر کردن یعنی برداشتن دستهارا باری و فروکردن آنها را بار دیگر. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از لسان العرب). منه: خطر الرجل فی مشیته، ای اهتز و تبختر، یعنی برداشت دستها را باری و فروکرد آنها را بار دیگر، برداشتن و حرکت دادن دست بسوی آسمان هنگام دعا. منه: خطر با صبعه، ای حرکها. یقال: رایته یخطر باصبعه الی السماء، ای اذا حرکها فی الدعاء. (از اقرب الموارد) ، حادث شدن حوادث. منه: خطرالدهر، حدثت حوادثه. (از منتهی الارب) ، روشن شدن امری در فکر. منه: خطر له کذا، لاح فی فکره، بوسواس شیطانی گرفتار شدن. منه: خطر الشیطان بین الانسان و قلبه، اوصل وسواسه الی قلبه. (از اقرب الموارد) ، بیاد آوردن بعد از فراموشی. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). منه: خطرالامر بباله و علی باله و فی باله، بیاد آورد آن کاررا پس از فراموشی. (از اقرب الموارد) ، گذر کردن امری بخاطر. (منتهی الارب). منه: خطر الشی ٔببالی، گذر کرد آن چیز بیاد من. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خطر
(خَ طِ)
مردی که در رفتن تبختر کند و بردارد دستها را باری و فروگیرد آنها را باری. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
خطر
(خُ)
جمع واژۀ خطیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
خطر
(خُ طُ)
جج خطر. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خطر
(خِ)
کمیز و سرگین که بر سرین شتر چسبیده باشد. خطر، گیاهی که بدان خضاب کنند. (از منتهی الارب). ج، اخطار، وسمه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ازتاج العروس) ، شیر بسیارآب. (از منتهی الارب) ، شاخ درخت. ج، اخطار، گلۀ شتران، چهل شتر، دویست شتر، هزار شتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
خطر
نزدیکی به هلاکت یا آنکه مایه تلف شدن کسی یا چیزی باشد
تصویری از خطر
تصویر خطر
فرهنگ لغت هوشیار
خطر
((خَ طَ))
آنچه مایه هلاکت باشد، بیم تلف شدن، ارزش، شرف، جمع اخطار
تصویری از خطر
تصویر خطر
فرهنگ فارسی معین
خطر
سیج، ناگواری
تصویری از خطر
تصویر خطر
فرهنگ واژه فارسی سره
خطر
بیم، دشواری، ریسک، مخافت، مخاطره، مضرت، مهلکه، هول، تهدید، کار بزرگ
متضاد: سلامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خطر
تعبیر خواب خطر 1ـ اگر خواب ببینید در موقعیتی خطرناک قرار گرفته اید و مرگتان حتمی است، نشانه آن است که از گمنامی به افتخار و شهرت دست می یابید. 2ـ اگر دختری در خواب از وضعیتی خطرناک که او را احاطه کرده است نتواند بگریزد، نشانه آن است که در خانواده و همینطور از جانب دیگران اذیت می شود. اگر عشاق چنین خواب ی ببینند، دلالت بر تباهی امیدهایشان دارد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
خطر
خطرٌ
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
Danger
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خطر
danger
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خطر
گیاهی است که در مزارع گندم روید و دانه های آن سیاه رنگ و ریز
فرهنگ گویش مازندرانی
خطر
pericolo
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
خطر
خطرہ
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به اردو
خطر
опасность
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به روسی
خطر
Gefahr
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به آلمانی
خطر
небезпека
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خطر
niebezpieczeństwo
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به لهستانی
خطر
危险
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به چینی
خطر
ریسک پذیری، خطر
دیکشنری اردو به فارسی
خطر
বিপদ
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به بنگالی
خطر
peligro
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
خطر
hatari
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
خطر
tehlike
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
خطر
위험
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به کره ای
خطر
危険
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
خطر
סכנה
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به عبری
خطر
perigo
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خطر
bahaya
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
خطر
อันตราย
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به تایلندی
خطر
gevaar
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به هلندی
خطر
खतरा
تصویری از خطر
تصویر خطر
دیکشنری فارسی به هندی