- خضیله
- مرغزار چمنزار
معنی خضیله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موی در هم پیچیده
ماهیچه
فضیلت در فارسی هنر هنر واندی دانایی، برتری فزایستگی مونث فضلی، جمع فضلیات
((خَ لِ یا لَ))
فرهنگ فارسی معین
قطعه گوشت پی دار، گوشتی که در آن عصب باشد، جمع خصیل، خصائل، دسته مو، موی درهم پیچیده
خود بینی